هما گویا(سی و یک نما ) - شوکه شدم یانه نمی دانم. اما این دومین بار بود که دلم به شدت برای بهرام افشار که نمی دانستم نام اصلی او قاسم است به شدت گرفت.ما نسل نوجوان دهه شصت هیچوقت نمی فهمیدیم که گوینده اخبار خوشحال است یا غمگین چرا که از چارچوب های زنده رو به روی مخاطب نشستن و خبر خواندن این بود که مثل مجسمه بی روح و بی احساس باشی
هما گویا (سی و یک نما) سومین روز از هفتاد و یکمین دوره فستیوال کن آغاز شده است. در دوران پر التهاب برای ایران زخم خورده از مردی که از سیاست چیزی نمی داند و مصداق آن مثال معروف است که می گوید: "دیوانه ای ، سنگی به چاه می اندازد که هیچ عاقلی نمی تواند بیرون بیاورد" .
ترامپ یک آرتیست است. آرتیستی ناشی که استعدادی در بازی ندارد و به همین دلیل برای دیده شدن شکلک در می آورد.او ثبات شخصیت ندارد و از جانب عربستانی ساپورت می شود که برای وجهه سیاسی خود، این روزها حقوق شهروندی به مردم و بخصوص زن ها می دهد که در تاریخ کشورش بی سابقه بوده است.
اما ما چه می کنیم؟ در حساس ترین زمان بعد از دوره چنگ تحمیلی. حالا هر اتفاق کوچکی پس از خروج آمریکا از برجام می تواند برای این بدمن صحنه سیاسی دنیا دست آویزی شود تا از عمل خلاف تعهدات بشری و جهانی اش دفاع کند.
سال ها پیش از این مقاله ای در روزنامه مردم سالاری نوشته بودم با تیتر "سینما یک فیلم بلند سیاسی است" و تاریخچه ای از اتفاق های حتی کوچک سینمایی که تاثیر بزرگی در نگاه سیاسی جهان داشته است وحالا نمونه دیگری از آن را می بینیم. امسال در فستیوال کن2018 نیز چنین است.
شاید چندان تصادفی هم نباشد که امضای تاریخی ترامپ و خروج او از برجام دقیقا تایمی موازی با نمایش فیلم اصغر فرهادی به عنوان افتتاحیه معتبر ترین جشنواره جهانی داشت. کاملا موازی بی کسری از ثانیه.
این روزها ، در دو هفته پیش رو ترامپ و دولتش نیاز دارند تا به اروپا با هر اتفاق کوچکی ثابت کنند که ایران کشور همراهی نیست و یقینا عدم حضور جعفر پناهی در کن می تواند روی اذهان عمومی دنیا تاثیر بگذارد . اتفاقی که پیش از این فقط در مورد کشورهای بلوک شرق در قرن بیستم میلادی افتاده است.
اما برعکس ، حضور جعفر پناهی در هنگام اکران و رقابت فیلم تازه اش "سه رخ" نقطه مقابل این تبلیغ منفی قرار خواهد گرفت.نشان می دهد که ما یک کشور مستبد نیستیم و هیچ قانونی نداریم که تبصره نداشته باشد.ما از جعفر پناهی ، بوریس باسترناک نمی سازیم و سه رخ را در اشل کوچک تر کنار دکتر ژیواگو در تاریخ سیاسی سینما نمی گذاریم.
امسال ایران تریبون مهمی در شهر کوچک جنوب فرانسه دارد با چند نماینده که هر کدام می توانند صدای ایران باشند. مسلم اینکه از اصغرفرهادی باهوش توقع داشتیم تا در نشست خبری فیلم "همه می دانند" دفاع جانانه ای از کشورش داشته باشد. انتظار داشتیم فقط به این نپردازد که تحریم ها روی مردم ایران تاثیر می گذارد ، انتظار داشتیم تا قدرتمندانه تر از شرافت ایرانی اش دفاع کند و از حقانیت کشورش حتی اگر نقدهایی بر سیاست های آن داشته باشد که همه داریم.
همگی دیروز و زمان آتش زدن پرچم آمریکا در خانه مردم خجالت کشیدیم و چشمانمان را بستیم تا این خودزنی را نبینیم اما اصغر فرهادی یک برند بین المللی است که هنوز هم تابع کشورش هست و نقش یک مهاجر تغییر ملیت داده را بازی نمی کند و هنوز منتظریم که پرچمدار دفاع از مملکت خود در این فرصت چند روزه باشد.
شمارش معکوس برای اکران فیلم "سه رخ" شروع شده. هنوز هم امیدواریم که جعفر پناهی را در اکران فیلمش ببینیم.گر چه شنیده شده که "بهناز جعفری" بازیگر این فیلم به نمایندگی از او در فستیوال حاضر خواهد شد اما نباید جمله ی رییس فستیوال کن در نامه اش به روحانی و تقاضای او برای حضور جعفر پناهی را فراموش کنیم که می گوید : " این اتفاق موجب نزدیکی و اعتماد بیشتر کشورهای اروپایی به ایران می شود".
ما این روزها نیاز داریم به جلب اعتماد. ما بی نیاز نیستیم. دنیا یک دهکده جهانی است و ما نمی خواهیم در این دهکده منزوی بمانیم. می خواهیم در این دهکده زندگی کنیم و به ایرانی بودن خودمان ببالیم.
شاید هنوز دیر نشده. میدانیم که این اتفاق از دست دولت خارج است. این را ما می دانیم اما رئیس و مدیر فستیوال کن نمی دانست وگرنه به جای رییس جمهور برای رییس مجلس یا رییس قوه قضاییه نامه اش را ارسال می کرد، اما هنوز هم دیر نشده.
شاید هواپیمایی در فرانسه به زمین بنشیند . جعفر پناهی از روی پله های خروجی هواپیما برای تمام کسانی که آرزو می کردند تا او در این جا حاضر نشود دست تکان دهد.
سی و یک نما - مستند «باج» به کارگردانی و نویسندگی محمد پایدار مدتی پیش با محوریت بررسی لایحه افزایش تعداد مناطق آزاد در شرایط فعلی و دوراهی محرومیت و واردات، اواخر سال گذشته تولید شد.
به گزارش روابط عمومی این مستند، باج که محصولی از موسسه سفیرفیلم است، به صورت عینی به واکاوی عواقب اضافه شدن مناطق آزاد بدون وجود زیر ساخت های لازم در صورت تصويب لايحه آن می پردازد.
هما گویا(سی و یک نما) – فکر کنم من اونو کشتم!! باور نمی کنید؟چند روز پیش بود که درمورد ادمین سایت با خانمی برای همکاری صحبت می کردم.ایشان یکی از شرایطی که داشتند این بود که روزهای تعطیل کار نمی کند واگر لازم باشد به مدیریت سایت تایم می دهد تا فلان خبر را در فلان ساعت ازروز تعطیل روی خروجی بگذارد.
من توضیح دادم که بله در روزهای تعطیل که خوشبختانه یک سوم تقویم را قرمز می کند قاعدتا خبرهای معمولی و مطالب تولیدی و تحلیلی کار نمی کنیم اما همیشه در یک رسانه آنلاین در روزهای تعطیل هم به نوعی استندبای هستیم که استثناست.اگر اتفاق خاصی بیقتد برای مثال اگر خدایی نکرده هنرمندی روز جمعه از دنیا رفت که امکانش نیست پنجشنبه این خبربد رو به حافظه مدیریت سایت بسپاریم. خندیدم و گفتم که از پیش خدا که نیامدیم. و امروز در اولین جمعه بعد از کلام سیاهم یکی از سرمایه های هنری کشور، ناباورانه درگذشت. ناصر چشم آذر نسل جدیدی از موسیقی قبل از انقلاب که بعد از انقلاب هم در کنارمان ماند و تا آخرین روز حیاتش ساخت و نواخت و برای خود برنامه های زیادی داشت. "فکر کنم ، من اونو کشتم!!"
و...ناصر چشمآذر موزیسین، آهنگساز،نوازنده و تنظیمکننده ایرانی امروز صبح (جمعه ۱۴ اردبیهشت) در اثر سکته قلبی در بیمارستان باهنر تهران درگذشت.
وی که یکی از پیشروان موسیقی الکترونیک در ایران بود ۱۰ دیماه ۱۳۲۹ در اردبیل زاده شد. آموزشهای ابتدایی موسیقی را نزد پدر خود اسماعیل چشمآذر فراگرفت و نوازندگی را در خردسالی با ساز آکاردئون شروع کرد.
ناصر چشمآذر در جوانی به آمریکا رفت تا در دوره موسیقی جاز را بگذراند و در سال۱۳۶۳ به ایران بازگشت. در همان سال با ساخت موسیقی متن فیلم تاراج به کارگردانی ایرج قادری پا به عرصه ساخت موسیقی فیلم گذارد.
ساخت موسیقی برای فیلم تا سالها بعد ادامه یافت و با فیلم های ماندگار کارگردانان بزرگ ایرانی از جمله هامون و اجاره نشین ها ی داریوش مهرجویی، آتش بس تهمینه میلانی، قصه های مجید و خواهران قریب کیومرث پور احمد همکاری کرد و برای بیش از ۲۰ فیلم، موسیقی متن ساخت، مثل فیلم های سیروس الوند ، پوران درخشنده ، مرحوم رسول ملاقلی پور و...
او دو بار هم برنده سیمرغ بلورین بهترین آهنگسازی فیلم از جشنواره فیلم فجر شد.
برادر بزرگتر وی، منوچهر چشمآذر نیز بزرگان موسیفی پاپ است و سازنده و تنظیمکننده بسیاری از آثار برتر موسیقی پاپ ایران در چند دهه اخیر است. اما ناصر چشمآذر نیز چند تک آهنگ را برای خوانندگان معروف پاپ ایران نظیر ابی و گوگوش ساخته و تنظیم کرده است.یکی از بهترین آنها موسیقی "هجرت" گوگوش است.
موسیقی ماندگار آلبوم "باران عشق" را هم همیشه در گوشه و کنار خاطراتمان می شنویم و با آن عشق می کنیم.
سی و یک نما این مصیبت را به همه ما تسلیت می گوید.
روحت شاد. راحت آکاردئونت را روی دوشت بنداز که دیگر سازها سانسور نمی شود.
مراسم تشییع وی روز یکشنبه شانزدهم اردیبهشت از تالار وحدت برگزار می شود.
هما گویا(سی و یک نما ) – عصبانی نیستم قصه ی "نوید " جوان کورد شهرستانی، دانشجوی موفق یکی از معتبرترین دانشگاه های پایتخت (دانشگاه تهران)، است که عاشق همکلاسی اش "ستاره" می شود. نوید هم مثل بیشتر دانشجوهای هم سن و سالش برای خود دغدغه ها و باورهای سیاسی دارد.
باورهایی که در یک کنفرانس در حضور استاد و هم شاگردی هایش مطرح می کند و در آن از دکتر شریعتی، دکتر مصدق کد می آورد. او دنبال جنجال نیست اما وقتی ستاره از جایش بلند می شود و اعتراض می کند که چرا از دیگران "فکت" می آوری و نگاه خودت را بیان نمی کنی، انگار برای اولین بار ستاره را می بیند و در همان لحظه عاشق او می شود. بازی نوید محمدزاده در این سکانس و در دقایق اول فیلم به اندازه ای فوق العاده است که حتی نمی شود گفت که او از میمیک چهره و زبان بدنش بهره گرفته و انگار یک مثنوی کلام عاشقانه در نگاه و چهره او مخاطب را به تحسین وامیدارد. مخاطبی که از همین لحظه می فهمد که نوید برای این عشق بهای سنگینی می پردازد.
او در دانشگاه برای به دست اوردن ستاره، یک دانشجوی ستاره دار اخراجی می شود، اما ستاره مشکلی ندارد و در دانشگاه می ماند. شاید اینجا باید از ستاره می پرسیدیم که "فکت" او چیست که تا این اندازه باورهایش متزلزل است.
عصبانی نیستم بعد از چهار سال با سانسور به نمایش درآمد و بیم آن می رفت که شاید مثل بیشتر فیلم های دیر اکران شده، تاریخ مصرفش گذشته باشد و سانسور رمق آن را بگیرد که چنین نیست.اگر به گفته نوید "هشت " سال از عمر او تلف شده اما "چهار سال" جنجال و کشمکش این فیلم عاقبت به هدر نرفت.
به نظر من بخشی از سانسور فیلم نه تنها به آن صدمه نزده، بلکه عصبانی نیستم را به یک فیلم عاشقانه و جذاب نزدیک کرده که به موقع اعتراض های خود را به معضلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نیز عیان کرده اما بدون سیاه نمایی و شعارها و اتفاق های گلدرشت دور از ذهن.
پایان باز فیلم به مراتب از سرنوشت و سکانس های پایانی که درمیشیان برای فیلم به تصویر کشیده بود، منطقی تر و دیدنی تر است و حذف سکانس های مربوط به فروش کلیه و مردی که اصرار دارد، کلیه دومش را هم بفروشد و دیالیز شود و خودزنی این مرد فلک زده چهره بی رحمانه فیلم را حتی اگر توجیهش از طرف درمیشیان یک تلنگر سخت به مخاطب باشد هم در سلیقه من نیست.
نوید در این شهر بزرگ بی در و پیکر گم شده است و کنترل حرکاتش را ندارد. دکتر روانپزشکی که چهره اش را نمی بینیم اما به راحتی می توانیم از صدا و لحن کلامش، چهره او را تجسم کنیم (از نقاط قوت فیلم) به نوید می گوید که برای کنترل خود در هنگام عصبانی شدن با خود تکرار کند: "عصبانی نیستم". تصویری که به نظر می رسد اگر میشد صدای درون هر کس را شنید، لابد زمزمه "عصبانی نیستم" تمام شهر را پر می کرد. شهری پر از جوان های عصبانی که چند کارآکتر از آنها را در فیلم می بینیم.
بیست و هفت سال پیش در فیلم "عروس" بهروز افخمی هم همین زمزمه را می شنیدیم و تاریخ مصرف فیلم عصبانی نیستم نگذشته چرا که هنوز هم صداها همان صداست.
جوان فیلم عروس حاضر شد از وجدانش بگذرد، باورهایش را زیر پا بگذارد و شرایط پدر دختر مورد علاقه اش را فراهم کند و بعد به نوعی پوچی برسد و طغیان کند اما نوید نمی تواند از چارچوب هایش بگذرد، از باورهایش و از غیرتش. چیزی که در فیلم به آن اشاره می کند: "من کوردم".
چقدر خوب که در این فیلم درمیشیان از اسم او، از اصالت بومی، سرزمین آبا و اجدادی و زبان مادری خود نوید محمدزاده وام گرفته تا این نوید همیشه برایمان باورپذیر باشد.
نوید محمدزاده بازیگر فوق العاده ای است اما یقینا تا این لحظه در کارنامه بازیگری اش درخششی چون حضور در « عصبانی نیستم» نداشته و مسلم اینکه این فیلم بیشتر از هر چیز مدیون بازی خوب اوبعد از آن تدوین فوق العاده هایده صفی یاری است و اگر این دو پارامتر از فیلم رضا درمیشیان حذف میشد، نمره متوسط هم با اغماض به آن می دادیم.
البته بی انصافی است اگر در کنار بازی محمدزاده به درخشش رضا بهبودی در نقش پدر ستاره و بازیگر نقش هم اتاقی جنوبی نوید اشاره نکنیم.
در پایان دلیل انتخاب تیتر این یادداشت را هم توضیح بدهم که در چند قاب پوسترمعروفی در خانه نوید می بینیم از جان لنون که روی آن نوشته شده:War Is Over
که هر بار انگار این جمله مثل پتک بر پیکر روایت فیلم فرود می آید تا جایی که در انتها دنبال یک پوستر در ذهنمان می گردیم که رویش نوشته شده باشد: Game Is Over
هما گویا(سی و یک نما) – فیلم «هت تریک» از فیلم های حاضر در « سی و ششمین جشنواره بین المللی فیلم فجر» بود که به چند دلیل تماشاچی مشتاق دیدن آن است. اول: عدم حضورش در بخش سودای سیمرغ جشنواره ملی فجر، دوم :اسم فیلم که جذاب و کنجکاو کننده است (گرچه در این فیلم سه گل به رئال مادرید زدند اما هت تریک محسوب نمی شد همانطور که ماجرای زندگی این چهار شخصیت اصلی هم هیچ هت تریکی نداشت و بیشتر گل به خودی بود) و سوم: انتخاب هوشمندانه بازیگرانی که خوب بازی می کنند.
هما گویا(سی و یک نما) – سینمای اصغر فرهادی خود به گونه ای « موج نوع » تازه در سینمای ایران است که تب آن در دهه اخیر بخش عمده ای از فیلم های غیر تجاری را مبتلا کرده است که این بد هم نیست چرا که فرهادی امضایی از خود به جا گذاشته که حتی سینمای جهان را نیز تحت تاثیر قرار داده وخوشبختانه با مخاطب عام هم ارتباط می گیرد و حکما مختص خود او و تفکر هوشمندانه از خلق قصه هایی است که گاه از تصویر هم جلو می زنند.
هما گویا (سی و یک نما ) – کریستوفر نولان یکی از بزرگترین کارگردانان سینمای جهان با آخرین ساخته اش "دانکرک"تجربه ی بزرگی به دست آورد و اینکه یک فیلم هر چقدر خوش ساخت ازمیزانسن تا دکوپاژ، از دوربین تا تدوین ، از صدا تا موسیقی ، از قاب تا تصویر و....، اگر قصه درست نباشد و شخصیت ها و درام با مخاطب و کارشناس ارتباط نگیرد، موفق نخواهد بود.
هما گویا(سی و یک نما) - خبر تکاندهنده بود. لووان هفتوان در گذشت. آن هم سر فیلمبرداری و قبل از رسیدن به بیمارستان. مرد چاق اما پر تحرک که همه را با بازی اش تحت تاثیر قرار می داد. مردی با سرنوشتی عجیب که او را سال ها از ایران دور کرده بود.اما برگشت و با فیلم "پرویز" درخشید ، با "دراکولا" مخاطب عام را هم طرفدار خودش کرد ، با "کوپال" در سینمای دنیا تحسین شد و سر صحنه فیلمبرداری "عروس تاریک" با ایست قلبی از دنیا رفت.
هما گویا (سی و یک نما ) - خبر تکاندهنده ای بود: "سری دیوی ستاره هالیوود در سن 54 سالگی بر اثر حمله قلبی درگذشت.لزومی ندارد که حتما طرفدار سینمای بالیوود باشیم تا او را بشناسیم و حتی اگر در اوج روشنفکری آشنایی با سینمای هند را هم منکر شویم، باز هم چهره "سری دیوی" در ذهنمان نقش بسته است. دختری با چشمان بسیار درشت که در صورت ظریفش بیشتر به چشم می آمد و در اواخر دهه هشتاد و در دهه نود میلادی ستاره جوانی بود که بعد از هما مالینی در قلب سینمای هند نفوذ کرد.