نمایش موارد بر اساس برچسب: هما گویا

هما گویا (سی و یک نما )- مجید صالحی اهل جنجال نیست وهرگز هم نبوده.بازیگری است توانمند که گاهی توانمندی هایش در مسیری غیر قابل تعریف گم می شود. او کارگردانی خوش فکر است و در کنار این ها ، صحنه را به خوبی می شناسد و در نمایش، بازی های کم نظیری دارد.

منتشرشده در سینمای ایران
یکشنبه, 22 بهمن 1396 03:30

من، جشنواره، سیمرغ و نامزدهایش

هما گویا (سی و ششمین جشنواره فیلم فجر) - سی و ششمین جشنواره فیلم فجر یکی از متفاوت ترین دوره های دهه ی اخیر این رویداد چالشی سینما بود که در آن با ترافیک های عجیبی رو به رو شدیم که البته می شود بعضی را به فال نیک گرفت . یکی از این ترافیک ها بمپارتمان "نقد فیلم" توسط منتقدین حرفه ای، نیمه حرفه ای و غیر حرفه ای بود .

منتشرشده در سینمای ایران
یکشنبه, 22 بهمن 1396 03:30

اگر عکاس بودم "قیصر" می شدم....

هما گویا (سی و یک نما) – روزهای جشنواره فیلم فجر است، سی و ششمین دوره. بالزاک برای زن سی ساله کتاب می نویسد و بلا تشبیه ، پیامبر ما در چهل سالگی مبعوث می شود.جشنواره سی و ششم اما هنوز کودک است و توپ بازی می کند و شیشه خانه همسایه ها را می شکند. امسال هم شیشه دل و هویت عکاس ها دارد می شکند، بیشتر از سال های گذشته.

منتشرشده در سینمای ایران

هما گویا (سی و یک نما) – الیسا قادر به تکلم نیست اما خوب می شنود وخوب درک می کند چرا که در کودکی حنجره او را بریده اند.الیسا (با بازی بی نظیر سالی هاوکینز) را به گفته همکار سیاه پوستش در رودخانه پیدا کردند و هیچکس از گذشته او خبر ندارد. فقط زخمی روی گردن که لال بودنش را توجیه می کند. او در اتاقی بالای یک سالن سینما بی رونق زندگی می کند و گاه تنهایی اش را با دوستی قسمت می کند که او هم بیچاره و تنهاست. پیرمردی همجنسگرا که عاشق شاگرد کافی شاپ رو به روی خیابان است و هر روز به هوای دلداده ی جوان خود از آنجا پای سیب مزخرف می خرد و دور میریزد و یا در یخچال انبار می کند.

منتشرشده در سینمای جهان

هما گویا(سی و یک نما ) – برادران محمودی با "چند متر مکعب عشق" ، چند متر مکعب از جایگاه ارزشی سینمای ایران را به خود اختصاص دادند و در سینمای بین الملل هم مطرح شده و افتخاری برای سرزمین مادرشان افغانستان شدند. کارنامه ی آنها از یک سو و پشتکارشان به عنوان برادران مهاجری که وطنی جنگزده داشته اند و در ایران هم برایشان فرش قرمزی پهن نبود که وارد هنر شوند و یک شبه مکعب عشق را در سینما وجب کنند، بسیار قابل احترام و ارزشمندند.به همین دلیل با تعصب منتظر سریال سایه بان بودیم تا هم لذت ببریم و هم دفاع کنیم از اینکه اگر بخواهیم می توانیم مردم را با سریال های تلویزیون آشتی دهیم.

منتشرشده در تلویزیون

هما گویا (سی و یک نما ) – اینکه چه دغدغه ای موجب شده بود که سال گذشته نیمی از فیلم ها با طرح اولیه (معضل زن بودن) یا با نگاهی از زاویه ای خوش بینانه تر به (تکریم زن بودن) و یا به طور کلی (زن بودن) در شرایطی بسیار نزدیک به هم در طرح،فرم و ساختار برسند یقینا یک موضوع مناسب برای بررسی از نگاه روانشناسانه و اجتماعی است که در جای خود قابل بحث برای متخصصین این رشته ها و همچنین مسئولان مملکتی است اما اینکه چرا هیچیک از این فیلم ها نتوانستند در این نگاه موفق باشند موضوع جداگانه ای است که به سینما مربوط می شود و البته حاشیه های سینما.

منتشرشده در سینمای ایران

هما گویا (سی و یک نما) - قرار نیست خیلی این سکانس طولانی باشد. قرار هم نیست خیلی این چهره را ببینیم و با او آشنا شویم حتی وقتی صورت خسته و تکیده‌اش را به شیشه مینی بوس چسبانده. زن به خانه برمی‌گردد. هوا تاریک است. یکی او را تعقیب می‌کند. زن می‌ترسد و در حین فرار تصادف می‌کند و می‌میرد. مخاطب فیلم انزوا، نه در ظاهر این زن رنجور، نمادی از زنی خودفروش می‌بینیم و نه مرگ او را خودکشی. به راحتی در همین سکانس با زنی زجر کشیده رو به روست و خیلی زود باور می‌کند که باید شاهد فیلم جذابی باشد اما اینطور نمی‌شود.

منتشرشده در سینمای ایران

هما گویا (سی و یک نما) – در حالی که پیک پر بازدیدترین برنامه های تلویزیون مدتهاست به کارهای تولیدی و ترکیبی چون "نود" ،" ماه عسل" ، " خندوانه " و یا "دورهمی" تعلق دارد و سال هاست هیچ سریالی خیابان ها را خلوت نمی کند و فقط "پایتخت ها" و یا آنهایی که به سرپرستی قلم توانای "برادران قاسمخانی " به تازگی مغضوب شده در این میان استثنا هستند و این اواخر "نوار زرد" اقبالی برای جلب مخاطب داشته که بازهم با مخاطب دودهه گذشته فاصله دارد، سریال هایی که نام "سروش صحت" به عنوان کارکردان و یا یکی از نویسندگان در تیتراژ می آید توانسته با مخاطب چنان ارتباطی برقرار کند که این روز ها همه مشتاقانه منتظر فصل دوم سریال "لیسانسه ها" باشند.سریالی که به ما با هم خندیدن را می آموزد و البته با هم همدلی کردن را.

منتشرشده در تلویزیون

هما گویا (سی و یک نما) – به نظرم کارآکترهای زن با نام "مشرقی" در فیلم های جیرانی هر کدام گوشه ای ازشخصیت ناآرام سینماگر اوست که برای فاصله گرفتن از آنها در غالب شخصیت یک زن و نه مرد در فیلم هایش امضا می کند تا از آنها دور شود. شخصیت هایی که هم قربانی هستند و هم می توانند قربانی بگیرند. درست مثل صحرا مشرقی در فیلم خفه گی.

منتشرشده در سینمای ایران

هما گویا (سی و یک نما) – "خانواده من دوست داشتند که من دکتر بشم و یا در نهایت مهندس و خودم می خواستم یک وکیل شوم و در کنارش یک کمدین. به این ترتیب گزینه های من از نظر خانواده ام این بود : اول، پزشک / دوم، مهندس / سوم، وکیل / چهارم : عضو داعش و پنجم / یک کمدین"

فیلم کمدی – رمانتیک "بیمار بزرگ" از آن دسته فیلم هایی است که شاهکار محسوب نمی شود اما بسیار حالمان را خوب می کند. بخصوص ما که ایرانی هستیم و فرهنگی نزدیک به فرهنگ کشور پاکستان داریم ومسئله مهاجرت و فاصله بین جهان خود و جهان غرب را با فرستادن بچه هایمان برای پیشرفت و ادامه تحصیل و یا کوچ دست جمعی به معنای واقعی درک می کنیم. درکی که در لابه لای دیالوگ های این فیلم می توانیم به آن برسیم.

024a_tbs_sg_30719-h_2017.jpg

فیلم بیمار بزرگ با نگاهی به یک داستان واقعی ساخته شده و از دو نویسنده وام گرفته که یکی پاکستانی تبار و دیگری آمریکائی است و این بسیار در واقعی شدن شخصیت ها و شخصیت پردازی درست فیلم موثر بوده است.به خصوص که در واقع این فیلم بخشی از زندگی خود بازیگر اصلی فیلم یعنی "کمیل نانجیانی" است.
کمیل نانجیانی بازیگرپاکستانی - آمریکایی در نقش شخصیت اول این فیلم که بسیار بازی درخشانی از خود ارائه داده ، یکی از نویسندگان این اثراست که باعث شده تا شاهد فیلمی خلاقانه با وفاداری به فرهنگ شرقی را در قاب تصویر بی هیچ بی انصافی و سیاه نمایی ببینیم.از مزیت های نانجیانی به این نیز باید اشاره کرد که چهره ای به شیرینی و دلپذیری اجرای استندآپ ها و بازی هایش در فیلم و سریال دارد.
کمیل که از هنرپیشه های محبوب سریال های تلویزیونی است در این فیلم بیش از پیش توانائی هایش را به رخ بیننده می کشد و از آنجا که خود یک "استندآپ کمدین" مطرح است و در این فیلم هم نقش خودش (جوان پاکستانی را بازی می کند که همین شغل را دارد) می توانیم از استندآپ کمدی او که خارج از هر نوع ابتذال و لودگی است و مهمترین دغدغه هایش را در بستر طنز به چالش می کشد لذت ببریم و می تواند کلاس درسی باشد برای کسانی که می خواهند درک درستی از استندآپ داشته باشند.

 

thebigsick-hunterromano.jpg
صحنه ها و دیالوگ های بی نظیری در این فیلم وجود دارد. مثل وقتی که کمیل در یکی از استندآپ هایش می گوید:
"خانواده من دوست داشتند که دکتر بشم و یا در نهایت مهندس و خودم می خواستم یک وکیل شوم و در کنارش یک کمدین. به این ترتیب گزینه های من از نظر خانواده ام اینطور بود : اول، پزشک / دوم، مهندس / سوم، وکیل / چهارم : عضو داعش و پنجم / یک کمدین."
و یا دیالوگ بسیار خوب دیگری که در پاسخ به خانواده اش وقتی مادر می گوید:"ما به خاطرتو مهاجرت کردیم. پدرت مجبور شد تا دوباره امتحان بده و به دانشگاه بره و در سن پنجاه سالگی کنار هم کلاسی های بیست ساله بنشینه و... و ..."
کمیل در پاسخ می گوید : "من مدت هاست نماز نمی خونم و اسلام را هم می خواهم با نگاه خودم پیدا کنم و به آن ایمان داشته باشم و نه اینکه به خاطر شما مسلمان باشم. این یک حقیقتی است، وقتی فرزندتان را به اینجا می آورید هر کاری هم بکنید اوتحت الشعاع فرهنگ کشور جدید و پیشرفته قرار می گیرد و دیگر صرفا به فرهنگ و آداب و رسوم زادگاهش تعلق ندارد و این انتخاب خود شما بوده و نه من"
و خیلی از دیالو گ ها و موقعیت هائی که حتما از آن لذت خواهید برد.

 

050A_TBS_day_024_5914.0.jpg
فیلم بیمار بزرگ داستان عشق کمیل و امیلی (با بازی" زو کازان" نوه کارگردان بزرگ الیا کازان)است که در ادامه امیلی به یک بیماری سخت ویروسی دچار می شود و به کما می رود. در کشاکش این بیماری ما با خانواده های این دو آشنا می شویم و با شخصیت پردازی های بسیار خوب و بازی های درخشان آنها (بخصوص هالی هانتر در نقش مادر امیلی) وارد زندگی پر چالش والدین می شویم.

منتشرشده در سینمای جهان
صفحه18 از37