سی و یک نما- اهل فن 4 فاکتور برای یک گفتگوی درست و سالم معرفی کرده اند: کیفیت، کمیت، ارتباط و روش. در گفتگوهای کتاب "من روبروی آنها" هر چهار فاکتور بالا به طرز درست و منطقی رعابت شده اند. کانال تلگرامی OrangeInk اقدام به کمپینی با عنوان "در این تابستان هر هفته یک کتاب بخوانیم" کرده است که در هفته دوم نگاهی به کتاب "من روبروی آنها" داشته که ضمن قدردانی و خرسندی از نگاه تخصصی ایشان در ادامه میبینیم.
هما گویا- دو ساعتي از نيمه شب گذشته! در اين شبهاي قدر،خواب به چشمان نميآيد. روايت است که ميگويند دراين شبها، شب بيداري هم عين عبادت است اما من فقط بيدار نيستم. يک فيلم همه ذهنم را مشغول کرده است. فيلمي به نام «ايستاده در غبار» که بهترين فيلم جشنواره امسال شناخته شد.چند روز پيش، همان روزي که بيست سرباز ميهن در يک سانحه جانشان را از دست دادند، در کانال تلگرام بخشي از فيلم ايستاده در غبار به همت خالقش محمدحسين مهدويان تقديم به اين جوانان شده بود. سکانسي که از فرمانده احمد متوسلاني نقل قول ميشد درباره نگاهش به رزمندهها و سربازها:
هما گویا ( سی و یک نما) – سال گذشته درشصت و هشتمین جشنواره بینالمللی فیلم لوکارنو از کارگردانی تقدیر شد که سالهاست فیلم نمی سازد اما همچنان دومین تجربه ی فیلمسازی او از ماندگارترین فیلم های تاریخ سینما محسوب می شود. مایکل چیمینو خالق شکارچی گوزن که در سال 1996 فیلم "تعقیب کننده خورشید" را ساخت که به عنوان بدترین فیلم وی مورد انتقاد قرار گرفت و بعد از آن هم فیلم دیگری نساخت و من اعتراف می کنم که این فیلم را بسیار دوست دارم.
هما گویا – صبح با خبر تلخ فوت "حبیب " خواننده ی قدیمی پاپ، گوشی همراهم شروع کرد به پرچانگی و بعد از آن عکس های شخصی ترین و آخرین حریم خصوصی هر فرد که دست گرمی یکی از معتبرترین خبرگزاری ها شده بود. عکس هائی از پیکر وی در غسالخانه. چقدر حالم بد شد و با خودم فکر می کردم که آیا در حرفه ی ما هر کاری مجاز است برای دیده شدن که دوباره خبر دیگری رسید از خبرگزاری دیگری مبنی بر اینکه شب گذشته اتفاق های عجیب و غیر منتظره ای حین ضبط برنامه "خندوانه" افتاده و منجر به دخالت نیروی انتظامی و وحشت حاضران و انتقال به بیمارستان عده ای شده و گاز اشک آورتنفس حاضران را با مشکل مواجه کرده است. دقیقا طرحی خوب برای ساخت یک فیلم اکشن و مطلبی جذاب البته برای خروجی خبرگزاری ها.
سی و یک نما - چند روز پیش ما یادداشتی در سایت به همراه درج مطلبی از روزنامه "کیهان" کار کرده بودیم که در تیتر آمده بود که "جناب شریعتمداری ! نگران سلامتی شما شدیم " و در لید هم نوشته شده بود که زودتر از این ها منتظر حمله روزنامه کیهان به فیلم فروشنده بودیم که حالا حمله شروع شده و فهمیدیم جناب شریعتمداری خدا را شکر سالمند. امروز پیغامی داشتیم از طرف دوستی با نام و آدرس "صاعقه 57" ( اسم قابل توجهی است) که به عین می بینید:
هما گویا(سی و یک نما) – گوئی این روزها در سینمای ما باب شده است که اول بازیگرها را به تعداد زیاد و از میان سوپر استارها انتخاب می کنیم و بعد برایشان قصه می نویسیم و لاجرم این تعدد شخصیت ها از داستان بیرون میزند وموجب می شود تا مخاطب سردرگم میان پیرنگ و خرده پیرنگ ها ،فیلمی ببیند که بازی ها خوب است اما بیشترشخصیت ها را تا آخر هم نمی شناسد.
هما گویا(سی و یک نما) – امسال برایم نمایشگاه کتاب، حس و حال دیگری دارد. حسی شاید ازدلواپسی. امسال در میان آن همه کتاب دیدنی و خواندنی ، کتاب "من رو به روی آنها" با آن جلد سیاه ، سفید و قرمزش هم می خواهد خودنمائی کند.چشم می گردانم تا ببینم آیا نیم نگاهی هم به این کتاب خواهد افتاد. کتابی که قصه نیست اما قصه ها دارد، قصه هائی عین زندگی...
هما گویا (سی و یک نما)– حدود سی سال پیش لباس های دست دو خارجی که بصورت کمک های غیر نقدی از کشورهای اروپائی و زیر نظر سازمان های ذی صلاح به کشورهای محروم و جنگ زده فرستاده می شد کم کم از مرزهای سیستان و بلوچستان و آذربایجان و کردستان سر از پایتخت در آورد که حالا تبدیل به یک کالای لوکس پنهانی شده که نه تنها قشر مرفه جامعه از آن استقبال می کنند بلکه راهکار کم خرجی است برای طراحی لباس در فیلم ها ، سریال ها و بیشتر از آن نمایش های تئاتر.
هما گویا - امروز صفحه ی شخصی ام یادداشتی را به من یادآوری کرد که وقتی خواندم، دیدم هنوز هم می شود مرورش کرد. یادی از سعدی افشار، باز مانده ای که رفت و من هنوز بیاد دارم او را که غریبانه و رنجورگوشه ی یکی از جشنواره ها ایستاده بود و سیگار می کشید و این آخرین بار بود که دیدمش.
هما گویا (سی و یک نما) – فیلم ابد و یک روزبا بازی ها و کارگردانی فوق العاده اش، یکی از بدترین فیلم هائی است که در چند سال اخیر دیده ام. قصه ای که هم به خودش دروغ می گوید و هم به مخاطبش. اما آنقدر بازی ها روان و فیلم خوش ساخت است که ناخواسته دروغ هایش را باور می کنیم وکاریکاتوری از یک تراژدی سیاه را با یک درام غم انگیز عاطفی و البته باورپذیر اشتباه می گیریم.