نمایش موارد بر اساس برچسب: سینمای جهان

سی و یک نما - «دمین شزل» کارگردان اسکاری فیلم لالالند رکورددار بیشترین نامزدی در شاخه های مختلف جوایز اسکار سال 2016، برای دومین بار با درامی کاملا متفاوت آغازگرهفتاد و پنجمین جشنواره ونیز 2018می‌شود. « اولین مرد» جدیدترین ساخته «دمین شزل» درباره زندگی «نیل آرمسترانگ» فضانورد معروف آمریکایی در یک سال آخر زندگی او قبل از سفر به کره ماه است..

منتشرشده در سینمای جهان

سی و یک نما –در استودیوی بزرگ آمازون از سال گذشته فیلمی در حال تولید بود که توجه زیادی به خود جلب کرد. فیلمی که عنوانش را از یک مستند معروف گرفته بود Life Itself به معنای " خود زندگی" به کارگردانی دن فوگلمن.

منتشرشده در سینمای جهان

سی و یک نما –از شب گذشته شبکه نمایش به بهانه دهمین سالگرد خسرو شکیبایی و در بخش مرور پرونده بازیگران، فیلم های منتخبی با درخشش وی را  هر شب ساعت ۲۱ روی آنتن خواهند برد

 

منتشرشده در تلویزیون
سی و یک نما-نمایش "پشت کلانتری، کوچه اول، تیر چراغ برق"به نویسندگي علی اصغری و کارگرداني  سجاد نوبهاری 25 تیرماه ساعت 20 در عمارت نوفل لوشاتو ویژه هنرمندان به روی صحنه می رود.
 
منتشرشده در تئاتر

هما گویا(سی و یک نما) – این مدت چند باری ویدئو رقص هایی زیرزمینی از جوانان و نو جوانانی در فضای مجازی دیدم که مجذوبم کرد. هنر بود. ریتم داشت ، هدف داشت و حرف داشت که رقص خودش منشایی است از حرف  در بستر حرکان موزون، درست مثل باله "دانوب آبی"، "دریاچه قو" و حتی رقص های فولکلور ایرانی.


 

 آیا تا به حال توجه کردید که زوربای یونانی تا چه اندازه به رقص "سه پا" ی کوردی شباهت دارد؟ انگار منشا همه هنرها در یک جا به هم می رسند.

و اما تو مائده جان که نه شاخی، نه زیر شاخه  و نه حتی شاخه. تو که در نگاهت به دوربین ، نگاه یک دختر نوجوان با آن معصومیت و کودکی تازه گذشته را ندیدم. رقصت حرف داشت اما هنر نداشت. حرفش را هم دوست نداشتم.وقیح بود و جلف که مرا یاد استیج هایی می انداخت که در فیلم های خارجی دیده بودم. شاید نوعی تقلید شده  از رقص مادونا یا شکیرا که البته تبحر آن ها را هم نداشتی و استعداد آنها را هم نداری.

از دیدن تاتو های بدنت آن هم مهندسی شده چندشم می شد ، یاد محله چینی ها می افتادم تا اتاق کوچک یک بچه دبیرستانی.

به تو فکر کردم و ناخواسته به نوجوانی خودم رسیدم. هم سن تو بودم که یک سال زودتر و قبل از هجده سالگی دیپلم گرفتم . دبیرستانی که در آن درس می خواندم در مورد موفقیت من در کنکور بسیار خوش بین بود و خودم هم چندان ناامید نبودم در آن سال هایی که قبولی در دانشگاه صعود به مرحله دوم جام جهانی محسوب میشد..

حوزه ای که باید خودم را در این جا محک میزدم "دانشگاه تربیت معلم" بود در خیابان شهید مفتح و من به جرم اینکه موهایم را زیر مقنعه با کش محکم و بالا بسته بودم تحقیر شدم. حراست دانشگاه آنچنان کش را از موهایم کشید که یک دسته موی مجعدم با آن کنده شد. تحقیر شدم و آنقدر ترسیدم از اینکه درهای سالن را ببندند که این ترس، موقع امتحان مرا دچار سندروم "حمله پنیک" کرد تا جایی که وسط جلسه در حالی که به شدت عرق می ریختم و ضربان قلبم به قدری تند بود که داشت خفه ام می کرد سالن را ترک کردم و انگار زندگی در همانجا متوقف شد.این بیماری همچنان با من است و هر چند وقت یکبار سلام و علیک گرمی با هم داریم با این تفاوت که دیگر مثل گذشته از آن وحشت نمی کنم چرا که می دانم مثل آمریکاست و هیچ غلطی نمی تواند بگند. فقط یک توهم است. توهم اینکه داری میمیری.

آن زمان نمی دانم آقای رنجبران چند ساله بود، حتی نمی دانم که صدا و سیما روابط عمومی داشت یا نه اما هیچکس با من مصاحبه نکرد تا یک شبه ستاره شوم.حتی دوستانت هم که به مراتب از تو با انگیزه تر و مستعدتر هم هستند، چنین شانسی نیاوردند.

مائده جان!تو نه شاخی و نه شاخه و نه صد البته سر شاخه. نوع رقصت هم انقدر که تحریک جنسی است مسلما رقص نیست،  خودت هم می دانی. از حرکات قسمت های حساس بدنت با خالکوبی های فریبنده تا لب و نگاه پر از شهوتت می شود فهمید که به نوع رقصی که می کنی واقفی. تو دنبال هدف دیگری بودی که حالا فکر می کنی به آن رسیدی و برای محکم کردن مهر آن موهایت را هم می تراشی.

مائده جان! دخترم! مبادا به این همه دفاعی که از تو شد غره شوی که این فریادی برای نسل من بود و نه نسل تو. نسل من که یک شب را در کمیته ی وزرا به جرم پوشیدن کتونی آدیداس ساق بلند قرمز در کنار زن های خیابانی گذراند. در حالی که مادر بزرگ سرطانی ام پشت درب آهنین آن  زجه میزد. مادربزرگم دوماه بعد از این اتفاق از دنیا رفت و من هرگز خودم را نبخشیدم برای اینکه نتوانستم از خواسته دلم که پوشیدن آدیداس ساق بلند قرمز بود بگذرم.حتی یک آن چهره اش را که تعهد می داد که من هرگز چنین غلطی نکنم از یاد نمی برم.

فراموش کردم بگم که من پدر نداشتم و مادربزرگم قیم من بود.

بله. این فریاد ها و اعتراض ها مال تو نیست. البته  مال نسل تو هم هست که در عین وقار، خوب رقصیدن ، خوب خواندن و خوب نواختن را بلدند اما باور کن که مال شخص تو نیست. مال من است که در آن زمان فضای مجازی نبود تا اعتراض کنم . صدا و سیمای ما هم به ساده نگری و دلسوزی امروز نبود.

دلم می سوزد که چطور دین شد علیه دین. چطور این روزها گل به خودی میزنیم و با وقاحت جلوی درب مساجدی  می رقصیم که زمانی از آن حاجت می خواستیم. این درد را حتی حسین آقای شریعتمداری هم فهمید و در روزنامه همیشه معترض خود، کیهان به آن اشاره و تلویزیون را برای پخش اعترافات تو محکوم کرد.

چه شد....، نمی دانم چه شد که خرده گیری ها و خط قرمزهای  بی نشان، ما را به جایی برد که از تو دخترم ، بت بسازیم. بتی که با تلنگری می شکند و چقئر بدآموزی داری برای نسل خودت که یقینا صادق تر از تو هستند.

شنیدم که به ترکیه مهاجرت کردی. بعید می دانم به این سرعت، اما راه برای تو بازتر از ترکیه است. می توانی به کشورهای پیشرفته تری بروی. فرش قرمز برایت پهن است، گرچه زودتر از آنکه فکرش را بکنی از زیر پاهایت جمع خواهد شد چرا که تو....یک هنرمند نیستی.باهوشی و زیبا اما یقینا رقص را نمی شناسی.....شاید نامت را بگذارند : "رقصنده در تاریکی".

پ.ن :مرور کنیم آنچه در این یک هفته از تو یک سلبریتی اینستاگرامی ساخت تا جایی که حالا یک "ویکی پدیا"ی پر و پیمان داری:

واکنش‌ها به بازداشت و پخش اعترافات بازداشت به جرم انتشار کلیپ‌های رقص

مائده توسط پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات ناجا (فتا) برای انتشار کلیپ‌های رقص از خود دستگیر و مدتی بازداشت بود و با قید وثیقه آزاد شد. در شبکهٔ یک صداوسیما اعترافاتی پخش شد که باعث واکنش‌های بسیاری شد. پلیس فتا چند روز بعد از پخش اعترافات در تلویزیون، در اطلاعیه‌ای اعلام کرد که مائده هژبری فاقد پرونده انتظامی و قضایی در پلیس فتا ناجا و پلیس فتا استان‌ها بوده و احضار و مصاحبه با وی توسط پلیس فتا صورت نگرفته‌است.

خبر بازداشت و پخش اعترافات او در صدا و سیمای ایران در رسانه‌های غیر ایرانی مانند تایم،آسوشیتد پرس، تلگراف،ایندیپندنت،بی‌بی‌سی جهانی،بی‌بی‌سی عربی،العربیه،الجزیره،اسکای‌نیوز عربی و رسانه‌های دیگر منعکس شد.حساب کاربری هژبری که ۶۰۰ هزار فالوور داشت بنا بدستور مقام قضایی بسته شده‌است.

جنبش برقص تا برقصیم

در شبکه‌های اجتماعی فیلم‌های کوتاه و همچنین عکس در حال رقص بسیاری از زنان و دختران و حتی مردان با شعار و هشتگ «برقص تا برقصیم» در واکنش به این جنجال انتشار یافت.

بازداشت و پخش اعترافات مائده هژبری از صدا و سیمای ایران واکنش‌ها و انتقاداتی از سوی هنرمندان و فعالان سیاسی داشته‌است. شهاب اسفندیاری رئیس دانشکده صدا و سیما نسبت به عملکرد این دستگاه موضع‌گیری و عذرخواهی کرد.اما صدا و سیما در پاسخ به اعتراضات از پخش این اعترافات دفاع کرده‌است.عفو بین‌الملل نیز در توییتری به مقامات ایران گفته رقص جرم نیست.

امیرمهدی ژوله (فیلم‌نامه‌نویس و بازیگر) در این مورد نوشت: «چرا دزدها نمی‌رقصند؟ کاش دزدها و رانت‌خوارها و اختلاس گرها و بی‌عرضه‌ها و بی‌شرف‌های مملکت همه زن بودند. بالاخره فیلم یک طره مویی، سازی، رقصی، آوازی، لبخندی، چیزی ازشان درمی‌آمد، به فارسی سخت از وسط جر داده میشدن. خدا رو شکر از وقتی این رقاصه‌ها رو گرفتن بازارچه رونقی گرفته، دلار مفت. برقمون اومده، آبمون هم زیاد شده.»

زهرا رهنورد رئیس اسبق دانشگاه الزهرا و همسر میرحسین موسوی: "رئیس صداوسیما از وجدان عمومی ملت ایران عذرخواهی کند. صداوسیما در مصاحبه‌ای مخوف، چنگ‌اندازی و خراش به روح دخترکی نوجوان را به تصویر کشید. تا کجا باید این رفتار ضد انسانیت و جوانی را شاهد باشیم؟"

سازمان عفو بین‌الملل با انتشار یک ویدیو نسبت به بازداشت مائده هژبری اعتراض کرد. در توضیح این ویدیو آمده‌است: «فکر می‌کنید این کار یک جرم است؟ در ایران بله. مائده هژبری نوجوان به دلیل انتشار ویدیوهایش در حال رقص در اینستاگرام بازداشت شده‌است. ما با مردم ایران هستیم که می‌گویند با ما برقص.

انجمن حمایت از حقوق کودکان در بیانیه‌ای نبست به اعترافات مائده هژبری از سوی صدا و سیما، آن را «نماد مشخص و بارز خشونت علیه کودکان» توصیف کرد. «بی‌تردید هدف هر چه باشد، چنین برخوردی را به‌ویژه در مورد کودکان، نه در نفس خود توجیه می‌کند و نه در به تصویر کشیدن آن. این برخورد نماد مشخص و بارز خشونت علیه کودکان به‌شمار می‌رود که به موجب قانون حمایت از کودکان و نوجوانان، ایجاد چنین فضای حقارت‌آمیزی نوعی کودک‌آزاری روانی تلقی شده و به جهت عمومی بودن این جرم مدعی‌العموم می‌تواند راساً وارد ماجرا شده و نسبت به خاطیان طرح دعوا کند.

 یک عضو ناظر مجلس در شورای نظارت بر صدا و سیما این اقدام را غیرحرفه ای و غیراخلاقی دانست و از برخورد با مسببان و مقصران برنامه‌ساز در صدا و سیما خبر داد.

در حالی که مسئولان صدا و سیما مدعی شدند این برنامه محصول معاونت اجتماعی نیروی انتظامی بوده و پخش اعتراف‌گیری به درخواست مقام قضایی بودهیک منبع قضایی گفت: اعترافات مائده هژبری که در مستند بی راهه شبکه اول سیما پخش شده با مجوز قاضی نبوده‌است.

علی مطهری نایب رئیس مجلس شورای اسلامی پخش اعترافات یک دختر نوجوان در صداوسیما بدون دریافت حکم از دادگاه صالح و بدون اجازه متهم را مصداق ارتکاب جرم از سوی این سازمان عنوان کرد و گفت که باید با شکایت کسانی که در این ماجرا حق‌شان ضایع شده، فرصتی برای دفاع از آنها از سوی تلویزیون اختصاص یابد.

محمدجواد آذری جهرمی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات پیش کشیده شدن این ماجرا را بحثی انحرافی و طرح‌ریزی شده از سوی اتاق‌های فکری دانست که منافعشان از مطالبه شفاف‌گرایی ارزی به خطر افتاده‌است.

یک منبع آگاه قضایی در گفتگو با روزنامه ایران خبر داد که مدیر روابط عمومی صداوسیمای جمهوری اسلامی در این رابطه به دادسرای فرهنگ و رسانه احضار شده‌است او گفت: "رسیدگی به این پرونده هنوز به پایان نرسیده و همچنان ادامه دارد"

منتشرشده در تلویزیون

سی و یک نما - شب گذشته در حالی اسامی نامزدهای جوایز امی اعلام شد که بار دیگر نام های آشنا و قابل پیش بینی در صدر جدول بودند و دوباره سریال "بازی تاج و تخت" در بالای اسامی در 22 رشته خود نمایی می کرد. به گزارش خبرگزاری مهرجوایز امی ۲۰۱۸نامزدهای  خود را شناخت و در مراسمی که صبح پنجشنبه‌ (به وقت آمریکا) برگزار شد سمیرا وایلی بازیگر «داستان خدمتکار» و رایان اگولد بازیگر «آمستردام جدید» اسامی نامزدهای امی ۲۰۱۸ را اعلام کردند.

منتشرشده در سینمای جهان

سی و یک نما -جانی در اوونزبروو، کنتاکی به دنیا آمد،خانواده او در دوران کودکی‌اش اغلب نقل مکان می‌کردند به‌طوری ‌که او و برادر و خواهرانش در بیش از ۲۰ مکان مختلف زندگی کرده‌اند و در نهایت در سال ۱۹۷۰ در فلوریدا ساکن شدند.پدرش جان کریستوفر دپ، مهندس شهرسازی و مادرش بتی سو پالمر یک خدمتکار بود.او یک برادر به نام دنیل دارد که رمان‌نویس است و دو خواهر نیز به نام‌های کریستی (که اکنون مدیر شخصی او است) و دبی دارد. خانواده او از مهاجران فرانسوی پروتستان بودند که در حدود سال ۱۷۰۰ در ویرجینیا ساکن شدند

منتشرشده در سینمای جهان

هما گویا (سی و یک نما) - برنامه خنداننده شو و اصولا آشنایی جامع تر با مقوله ای به نام "استندآپ کمدی" یکی از دستاوردهای مثبت برنامه خندوانه بود تا پیوندی بین  تلویزیون با برنامه های روز مدیومی به نام تلویزیون در جهان پیشرفته باشد. استندآپ هنری در اجرا است که لااقل سالی یک بار حرفه ای ترین نوع آنرا در مراسم با اعتباری چون "جوایزاسکار" می دیدیم و لذت می بردیم بدون آنکه آن را آنالیز کنیم و به این بیاندیشیم که چقدر و در چه حجمی از زمان و چه گروه فکری برای آن برنامه ریزی کرده اند.

منتشرشده در تلویزیون

هما گویا (سی و یک نما) –دختر وارد سوپرمارکتی کوچک در شهری مرزی می شود و از فروشنده سیگار می خواهد.چهره ای هراسان و رنگ پریده دارد و گوشه پیشانی اش خون آلود است.


او از فروشنده درباره بازی معروف "حقیقت یا شهامت"سوال می کند و اینکه چطور این بازی می تواند بازیکن های خود را به هر کاری وادار کند.

 

 

 

در  این سکانس ابتدایی زنی معمولی مثل هر شهروندی  مشغول خرید از سوپرمارکت است که می توانیم حدس بزنیم سرنوشت خوبی در انتظار او نیست.

دختر در حالی که نشان می دهد چاره ای جز ابن کار ندارد، مواد آتش زا را به یک باره روی زن می ریزد و با کبریت او را به آتش می کشد و این سکانس اولیه با فریادهای زن  تمام می شود .
فیلم با سکانسی آغاز می شود که قلاب خوبی است برای به دام انداختن تماشاگرکه با کنجکاوی  تا به انتها داستان را دنبال کند وضمن اینکه فیلم بیشتر مهیج است تا ترسناک اما ریتم مناسب آن مانع از کسالت بیننده می شود البته تا یک سوم پایانی فیلم که به نظر عمده نقطه ضعف  «حقیقت و شهامت»  را یک جا به خود اختصاص می دهدد.

 

 

 


حقیقت یا شهامت (Truth or Dare ) به کارگردانی «جف وادلو» عنوان فیلم  ماورایی و ترسناکی است  که گر چه  نظر منتقدین را به خود جلب نکرد اما طبق معمول فیلم های این ژانر از فروش خوبی بهره برد و بخصوص طرفداران فیلم های ترسناک با قهرمان های جوان، نظیرسری "جیغ" ، "می دانم تابستان گذشته چه کردید" و یا حتی "مقصد نهایی" از آن بدشان نیامد اگر چه به هیچ عنوان درحد و اندازه های فیلم هایی که  نام برده شد، نبود.

 

 

 


 در سکانس بعدی ، دو دختر جوان را می بینیم و متوجه می شویم که سال هاست دوست صمیمی هم هستند . الیویا (لوسی هال) نقش اول فیلم ، به نظر میرسد دختر مثبت مدرسه و مستعد کارهای خیر است و این اجمالا در چت او با یک انجمن خیریه به تماشاگر تفهیم می شود( از آن معرفی های گلدرشت) .مارکی(ویولت بنه) به الیویا  پیشنهاد می کند  که برای تعطیلات فارغ التحصیلی به همراه چند دوست و همکلاسی شان از  شهری مرزی خود به مکزیک بروند و خوش بگذرانند و الیویا با اکراه می پذیرد.اما ماجرا به یک خوش گذرانی ساده ختم نمی شود.
اتفاق در آخرین روز سفر رخ می دهد . وقتی اولیویا با پسری به نام کارتر در کلوپ شبانه آشنا می شود و او را به دوستانش معرفی می کند. آنها تصمیم می گیرند تا شب آخر را در هتل نگذرانند و کارتر، بچه ها  را با خود به ملک متروکه و ترسناکی (یک صومعه قدیمی ) می برد و در این مکان عجیب به آنها پیشنهاد بازی «حقیقت یا شهامت» را می دهد.
بازی مشهورو منسوخی که در آن، بازنده مجبور است بین حقیقت و شهامت یکی را انتخاب کند.
به زودی آنها متوجه می شوند که این بازی، پیچیده تر و جدی تر از آن است که فکر می کردند که پس از بازگشت از سفر، تازه شروع می شود. بازی که جدالی است شیطانی و در آن همگی محکوم به مرگ هستند.....

 

 

 


پی نوشت: «جرأت یا حقیقت» به انگلیسی:  Truth or Dare یک فیلم آمریکایی تولید سال ۲۰۱۸ ماورایی و ترسناک با کارگردانی جف وادلو با بازی  لوسی هال و  تایلر پاسی است
 نام فیلم از بازی به همین نام الهام گرفته شده‌است. این فیلم در تاریخ ۱۳ آوریل سال ۲۰۱۸ اکران شد که فروشی بالغ ۲۱ میلیون دلار داشت در حالی نقدهای منفی از منتقدین دریافت کرد که «به اندازه کافی مبتکر یا ترسناک نیست تا بتواند از فیلم‌های مشابه‌ای که قبلاً ساخته شده بود، متمایز شود.» توصیف کرده بودند.

 

منتشرشده در سینمای جهان

همه کسانی که کریستف کیشلوفسکی را می شناسند، همواره او را به عنوان کارگردانی تنها، بدبین و دلمرده به یاد می آورند که به طرز شاعرانه و رمانتیکی غمگین بود.

منتشرشده در سینمای جهان
صفحه21 از60