سه شنبه, 23 اسفند 1401 15:23

محمدجواد محبت شاعر کرمانشاهی و سراینده "دو کاج" یکی از برترین شعرهای ادبیات معاصر ایران درگذشت

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)
محمدجواد محبت شاعر کرمانشاهی و سراینده "دو کاج" یکی از برترین شعرهای ادبیات معاصر ایران درگذشت محمدجواد محبت شاعر کرمانشاهی و سراینده "دو کاج" یکی از برترین شعرهای ادبیات معاصر ایران درگذشت

سی و یک نما - محمدجواد محبت شاعر برجسته کرمانشاهی که شعر "دو کاج" وی یکی از برترین شعرهای ادبیات معاصر ایران است، روز سه‌شنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۱ براثر عارضه قلبی در سن ۸۰ سالگی درگذشت.

این خبر را «مظفر تیموری»، معاون فرهنگی و رسانه ای اداره کل ارشاد تایید کرد و گفت: این شاعر برجسته لحظاتی پیش در بیمارستان قلب امام علی (ع) شهر کرمانشاه به دلیل عارضه قلبی درگذشت.

مرحوم استاد محبت در سال ۱۳۲۲ در شهر کرمانشاه چشم به جهان گشود. وی دارای دیپلم از دانشسرای مقدماتی است و پس از طی مراحل تحصیل به استخدام آموزش و پرورش در آمد و از شاعران فعال پیش از سال ۱۳۵۷ و از همفکران جلال آل احمد بود.

وی کودکی و تحصیلات خود را در کرمانشاه گذراند و سپس به عنوان معلم در روستاهای قصرشیرین به خدمت مشغول شد، شعرهای او از سال ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۴ در مجلات توفیق، خوشه، روشنفکر، دریچه، تهران مصور و هفته‌ نامه مشیر چاپ می‌شد. از سال ۶۲ به گروه مؤلفین کتاب‌های درسی پیوست و آثاری از او در کتاب‌های دوم، سوم، چهارم و پنجم ابتدایی درج شد. 

دو کاج شعریست معروف از شاعر ایرانی محمدجواد محبت که یکی از درسهای کتاب فارسی چهارم دبستان بود. این شعر از سال ۱۳۶۳ هجری شمسی وارد کتاب درسی مقطع ابتدایی شد. دو کاج مدتی از کتاب درسی چهارم دبستان حذف و سپس با محتوایی دیگر با عنوان کاجستان به کتاب فارسی پنجم دبستان اضافه شد.

دو کاج (نسخه قدیم)

در کنار خطوط سیم پیام 

خارج از ده دوکاج روییدند

سالیان دراز رهگذران 

آندو را چون دو دوست می دیدند

یکی از روزهای پاییزی 

زیر رگبار و تازیانه باد 

یکی از کاجها به خود لرزید

خم شد و روی دیگری افتاد

گفت ای آشنا ببخش مرا

خوب در حال من تامل کن

ریشه هایم زخاک بیرون است

چند روزی مرا تحمل کن

کاج همسایه گفت با تندی

مردم آزار از تو بیزارم

دور شو دست از سرم بردار

من کجا طاقت تو را دارم

بینوا را سپس تکانی داد

یار بیرحم و بی مروت او

سیمها پاره گشت و کاج افتاد 

برزمین نقش بست قامت او

مرکز ارتباط دید آنروز 

انتقال پیام ممکن نیست

گشت عازم گروه پیجویی 

تا که بینند عیب کار از چیست

سیمبانان پس از مرمت سیم

راه تکرار بر خطر بستند

یعنی آن کاج سنگدل را نیز 

با تبر تکه تکه بشکستند!!

دو کاج (نسخه ی جدید)

 در کنار خطوط سیم پیام ،خارج از ده دو کاج روئیدند

سالیان دراز رهگذران ،آن دو را چون دو دوست می دیدند

روزی از روزهای پائیزی ،زیر رگبار و تازیانه باد

یکی از کاجها به خود لرزید،خم شد و روی دیگری افتاد

گفت ای آشنا ببخش مرا ،خوب در حال من تأمل کن

ریشه هایم ز خاک بیرون است،چند روزی مرا تحمل کن

کاج همسایه گفت با نرمی

دوستی را نمی برم از یاد،

شاید این اتفاق هم روزی

ناگهان از برای من افتاد.

مهر بانی بگوش باد رسید

باد آرام شد، ملایم شد،

کاج آسیب دیده ی ما هم

کم کمک پا گرفت و سالم شد.

میوه ی کاج ها فرو می ریخت

دانه ها ریشه می زدند آسان،

ابر باران رساند و چندی بعد

ده ما نام یافت کاجستان …

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید