او یک بازیگرِ ششدانگ است که جاهطلبی ندارد و گاهی به این میاندیشم که کمی جاهطلبی و خودنمایی هم برای یک بازیگر بد نیست.
او ژنرالِ بازیگری است که همیشه لباس شخصی میپوشد و اصراری به اثبات خود ندارد اما...
حالا همهی اهالی سینما و منتقدین و مردم میدانند که او یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است.
شاید به نظر منزوی بیاید اما منزوی نیست و برای حضورش ارزش قائل است.
سال گذشت در نمایشگاهِ نقاشی یک هنرمتدِ معلول که به همت شبنم مقدمی برگزار شد و رسانهای هم نبود، اولین نفری بود که به نمایشگاه میآمد و آخرین نفری بود که میرفت. دنیای خاصی دارد، آنقدر خاص که گاهی لج من را به عنوان یک طرفدارِ بازیگری و کارآکترش درمیآورد و ایکاش بشود "قاتل و وحشی" را با مردم دید و یکبار دیگر تواناییهایش را ستود. بازیگری که اصرار ندارد سلبریتی باشد.
اولین بار او را در اپیزودی از سریال "داستان یک شهر" فرهادی دیدم و بازیاش در ذهنم مانده بود که با سریال " خط قرمز" قاسم جعفری گُل کرد. سریالی متفاوت و ساختار شکن که همهی بازیگرانش مطرح شدند اما مسیر برای شهرام حقیقتدوست متفاوت بود.
"خداحافظ بچه" منوچهر هادی چهرهی دیگری از وی نشان داد که ریسکی بود برای منوچهر هادی اما بهثمر نشست. شهرام حقیقتدوست به اندازه ای در یک نقش مثبت و کمدی درست ظاهر شد که به قول خودش حتی مادرش هم (که به تازگی از دنیا رفتند)، از این نقش خوشنود بود چرا که به ذات پسرش بیشتر میخورد.
حضور او در کنار شهابحسینی در سریال " شوق پرواز" زنده یاد یدالله صمدی نیز از نقشهای ماندگار اوست و حضورش در تئاتر که رشته اصلی اوست مثل درخشش در نمایش (مضحکه شبیه قتل) ، سینما ( قاتل و وحشی) و نمایش خانگی ( مرداب) هم حرفهای بسیاری برای گفتن دارد.
چه نقش کوتاه در "زیر سقف دودی" پوران درخشنده یا نقشی درخشان که در فیلم "جنایت" محمدعلی سجادی داشت.
و حالا که در فیلم در حال اکران "آنجا همان ساعت"،صرفا میتوان به بازی خوب او در این فیلم نهچندان موفق سیروس الوند اشاره کرد.
و مطمئنا شهرام حقیقت دوست در آستانهی ۵۲ سالگی در آینده نه چندان دور بیش از پیش، توانمندیهای خود را به رخ سینما خواهد کشید.