کبری امینسعیدی، با نام هنری شهرزاد، روز دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۴ در سن ۷۹ سالگی درگذشت. لابد ادامهی همان شکستنِ لگن در سال گذشته.
چند کارگردانِ روشنفکر قرار بود فیلم زندگیاش را بسازند و چند مستندساز با هم در گذاشتنش این بار در قاب واقعیت رقابت میکردند.
گاهی نمیشد و گاهی نمیخواست.
مغرور بود و جسور اما این اواخر بیماری و فقر غرورش را نیز به زانو درآورد.
نویسنده بود، فیلمساز بود و نزدیکهای انقلاب فیلمی ساخت.
بعد از انقلاب گم شد.
با هزار و یک قصه گم شد و سکوت کرد و وقتی پیدا شد اما انگار که اینیار فیلمسازها گم شدند
شهرزاد یکی از نخستین زنان فیلمساز در تاریخ سینمای ایران بود که علاوه بر بازیگری، شعر میگفت و قصه مینوشت. به همت بهروز وثوقی کتابش چاپ شد، چه عنوان تلخ و ملموسی..."با تشنگی پیر میشویم".
کبری امین سعیدی متولد سال ۱۳۲۹ در تهران، سنین نوجوانی در کافههای لالهزار میرقصیدد. او سپس در سال ۱۳۴۸ با نام هنری شهرزاد در فیلم قیصر نقش بازی کرد. وی در آغاز نقشهای کوچکی، بیشتر نقش زنان رقاصه یا بدکاره در سینما را داشت اما کمکم نقشهای تأثیرگذاری در فیلمهایی مانند تنگنا و صبح روز چهارم بازی کرد برندهی جایزه سپاس شد.
شهرزاد حدود سال ۱۳۵۲ در اعتراض به فضای حاکم در فیلمفارسی از بازیگری کنارهگیری کرد و به عضویت گروه سینمای آزاد درآمد و به ساختن فیلم کوتاه پرداخت. در همین زمان شعرهایش را چاپ میکرد و داستانهای کوتاهش در نشریاتی چون روزنامه آیندگان و کتاب جمعه منتشر میشد.
هزینه انتشار مجموعه اشعار او با نام "با تشنگی پیر میشویم" که در دو هزار نسخه در انتشارات اشراقی چاپ شد که بهروز وثوقی هزینهاش را پرداخت و طراحی و عکس روی جلد کتاب را نیز امیر نادری، به عهده گرفته بود.
شهرزاد در سال ۱۳۵۶ تنها فیلم بلند خود به نام "مریم و مانی" با بازی و سرمایهگذاری پوری بنایی را ساخت
بعد هم با تشنگی پیر شد و با تشنگی...مُرد.
روحش شاد و در آرامش