هما گویا / سی و یک نما – از ویژگی هایی که دیدن فیلم «شهر دروغ ها» ساخته ی "برد فرمن" برای من داشت اینکه پس از مدت ها با بازی "جانی دپ" ارتباط گرفتم و باید بگویم که بازی اش را در نقش یک افسر پلیس درمانده و تنها که تاوان شرافت و وجدان کاری را در زندگی شخصی و حرفه ایش به سختی پرداخته، دوست دارم.
از همان ابتدا، وقتی تیتراژ خوب فیلم همراه با موسیقی رپ و خبرخاکسپاری جنجالی "بیگی"، رپری که به قتل رسیده از رادیوپخش می شود؛ ما به دیدن فیلم ترغیب می شویم.فیلمی که روی پوستر آن نوشته شده :"چه کسی به بیگی شلیک کرد؟"
مرد سیاهپوست که راننده ی ماشین شاسی بلند است، با بی اعتنایی فرکانس رادیو را تغییر می دهد و با یک ترانه ی رپ شروع به همخوانی می کند. ماشین اسپورتی که با میزانسی فوق العاده در کنار او ایستاده و از زاویه ی پایین به بالا نیم نگاهی به او دارد یک مرد سفید پوست است که دنبال شر نمی گردد اما نگاهش هم چندان دوستانه نیست. مرد سیاه که انگار دنبال دردسر است به او دشنام می گوید وهمراه با الفاظی رکیک او را تهدید می کند. ماشین سفید حرکت می کند و ماشین سیاه دنبال اوست. دوباره هر دو در کنار هم قرار می گیرند. دوربین از آنها فاصله می گیرد و ما از زاویه نگاه یک شاهد عینی، صدای گلوله ای می شنویم و مثل او شوکه می شویم. مرد سیاهپوست به ضرب گلوله کشته شده و پلیس می خواهد تا مرد سفید را دستگیر کند. مرد سفید نشانش را بیرون می آورد و می گوید : "صبر کنید! من هم یک پلیس لعنتی هستم".
راسل پول (جانی دپ) به عنوان افسر پلیس وارد صحنه ی جرم می شود و اینجاست که می فهمیم مرد سیاهی که کشته شده هم یک پلیس بوده است.
حالا بیست سال از آن ماجرا گذشته. یک خبرنگار سیاهپوست به نام جک جکسون (فورست ویتاکر) سراغ راسل آمده و می خواهد پرونده ی باز قتل دو رپر مشهور در سال های 1996 و 1997 را دوباره به جریان بیندازد. دوپرونده ای که جانی دپ دومی را دنبال می کرده و بابت نزدیک شدن به حقیقت ماجرا تاوان سختی پرداخته است. تاوانی به اندازه ی تنهایی این روزهای زندگی اش.
تدوین و دکوپاژ فوق العاده اما سخت فیلم «شهر دروغ ها» (کنایه به شهر لس آنجلس آمریکا) گر چه بسیار دیدنی است اما موجب می شود تا برای دنبال کردن روایت توجه خاصی به پرش های زمانی داشته باشیم تا با رفت و برگشت ها ی پی در پی، قصه را از دست ندهیم.قصه ای که حتی جا ماندن از یک دیالوگ می تواند سرنخ ها را از ما بدزدد و همین موجب جذابیت فیلمی شده که نمی خواهیم یک سکانسش را از دست بدهیم.
در این میان بد نیست با شخصیت های دو پرونده جنایی یعنی قتل دو رپر جوان که موجب ساخت این تریلر جنایی / پلیسی شده آشنا شویم که حتما در بهتر ارتباط برقرار کردن با این فیلم موثر است:
اوپاک شکور تأثیرگذارترین فرد در موسیقی رپ بود که بیشتر با نام هنری توپاک (2Pac) یا ماکاولی شناخته میشد. میزان فروش آلبومهای وی تا به امروز ۹۵ میلیون نسخه بودهاست، عنوانی که او را تبدیل به یکی از پرفروشترین هنرمندان موسیقی در جهان نمودهاست.
شکور علاوه بر موسیقی و فروش بالای آثارش، هنرپیشه و فعال اجتماعی نیز بودهاست بهطوریکه از وی به عنوان یک مدافع برابری اجتماعی و حقوق بشر نیز یاد میشود
توپاک پس از تماشای یک مسابقه بوکس با شلیک ۱۲ گلوله از یک کادیلاک سفید در شهر لاس وگاس در ایالت نوادا و در تاریخ ۷ سپتامبر ۱۹۹۶ مورد اثابت ۴ گلوله قرار گرفت و پس از ۶ روز در بیمارستان دانشگاه نوادا در ساعت ۴ و ۳ دقیقهٔ صبح در ۱۳ سپتامبر هنگامی که تنها ۲۵ سال داشت از دنیا رفت. حدس زده میشود افرادی که به او گلوله شلیک کرده اند از افراد مربوط به گانگسترهای ساحلشرق
یا مأموران افبیآی یا حتی رقبای او باشند که در این موارد افراد زیادی دارای انگیزهٔ لازم بودند. با وجود گذشت زمان نسبتاً زیاد از این واقعه، پلیس لاس وگاس همچنان به صورت رسمی این پرونده را باز نگه داشتهاست.
او که پس از سوءقصد در سال ۱۹۹۴، همیشه همراه خودش چند محافظ شخصی و جلیقهٔ ضد گلوله حمل میکرد، که در آن شب خاص به دلیل ورود به کلوپ (طبق قوانین و عرف هیچ فردی بجز مأموران امنیتی چنین مکانهایی اجازهٔ ورود با اسلحه را ندارند) هیچیک را به همراه نداشت.
جالب اینکه "باشه تو فکر میکنی که من در روز ۷ میمیرم ولی من واقعاً زندهام» نام آخرین آلبوم او بود که شمارهٔ ۷ به نظر می رسد برای او مفهوم خاصی داشته که با مرگش شایعاتی را در بین طرفدارانش رواج داد که می تواند حربه ای باشد تا ذهن ها از کارتل های با نفوذ تجارت موسیقی در مرگ او منحرف شود:
۷ سپتامبر به او تیر زدند. او در سال ۱۹۹۶ کشته شد که جمع اعداد سال مرگش ۲۵ میشود و جمع ۲ و ۵ هم ۷. ساعت مرگش نیز ۴:۰۳ صبح است که جمع آن ۷ میشود. همچنین او در سن ۲۵ سالگی مرد که جمع ۲و۵ هم ۷ میشود.
در ۱۴ نوامبر ۲۰۰۳ فیلمی دربارهٔ او به نام «توپاک: برخاستن از خاک» ساخته شد که به روایت زندگی او از زبان خودش میپرداخت.
(کریس والاس) که با نامهای «بیگی، « بیگ پاپا» و«بی آی جی» B.A.G شناخته می شد با اولین آلبوم خود که در سال ۱۹۹۴ وارد بازار کرد باعث شد در زمانی که هیپ هاپ ساحل غربی (توپاک شکور)، رسانهها را تسخیر کرده بود، نظرها به صحنهٔ هیپ هاپ ساحل شرقی جلب شود.
والاس در هنگام ضبط آلبوم دوم خود، شدیداً درگیر رقابت بین هیپ هاپ ساحل شرقی و ساحل غربی شد.
در نهم مارس ۱۹۹۷ والاس در حال رانندگی به همراه پاف ددی تهیهکننده آهنگهای بیگی، مورد اصابت چندگلوله قرار گرفت که یکی از گلوله ها به سر بیگی برخورد و همانجا تمام کرد و تا به امروز پروندهٔ قتل این خواننده مانند توپاک بسته نشدهاست. بیگی حدوداً ۶ ماه بعد از توپاک رپر معروف ساحل غربی به قتل رسید که عده ای از مردم معتقد بودنند که بیگی این کار را کردهاست ولی بیگی این را به شدت رد کرد زیرالین دو رپر، ابتدا دوستهای خوبی برای همدیگر بودند ولی هنگامی که توپاک در زندان به دلیل تجاوز به یک زن در زندان بود، بیگی و پاف ددی در مصاحبه ای به توپاک فحاشی کردند که از آن موقع وقتی توپاک به کمک شوگ نایت رئیس کمپانی "دث رو" از زندان بیرون آمد، درگیری اش را با بیگی شروع کرد و هر دو رپر استثنایی رنگین پوست به گونه ای به قتل رسیدند که هنوز راز این قتل ها فاش نشده است.
و حالا برگردیم به « درو غ های یک شهر»:
"راسل پول" با پایی که می لنگد (بیست سال پیش در رابطه با همین پرونده گلوله خورده) افسرده و منزوی، یک دلخوشی بیشتر ندارد. اینکه بتواند در جایگاه تماشاچی های بیسبال بنشیند و از دور، بازی پسرش را که قهرمان این رشته ورزشی است نگاه کند. پسری که نمی خواهد او را ببیند.
پول در طول فیلم واقعیت هایی از پرونده ی مقتول سیاهپوستی که در ابتدای فیلم شاهد قتلش بودیم می گوید. از او که به همراه دو سیاهپوست دیگر، پلیس های فاسد وخلافکاری بودند که در مرگ والاس و توپاک دست داشتندو....
روایت پر کشش این فیلم، نه به یکباره بلکه به گونه ای پیش می رود که ما با بمپارتمان اطلاعات، گره گشایی و تعلیق رو به رو نیستیم، بلکه فرم آن اینطور است که به تدریج در آن شناور و با آن همراه می شویم تا به نقطه ی باور و همذات پنداری برسیم و به اتفاق جکسون و با خاطرات راسل، حقایقی را در قتل ها کشف می کنیم و در انتها، گرچه هنوز پرونده باز است اما پرونده ی فیلم «شهر دروغ ها» به زیبایی و با پایانبندی خوب و حساب شده، آنچنان بسته می شود که ازدیدن فیلم راضی به نظر می رسیم.
و در آخر اضافه کنم که در کنار جانی دپ ، "فورست ویتاکر"، بازیگر سیاهپوست برنده ی اسکار و یکی از بهترین های بازیگری نیز مثل همیشه درخشان ظاهر شده است.
هما گویا/سی و یک نما – جوآن کهنسال در حیاط خانه مشغول رسیدگی به درختچه ی مورد علاقه اش است و فیلم با همین نما و موسیقی تاثیرگزار شروع می شود و ما را به دیدن فیلم دعوت می کند
هما گویا/ سی و یک نما - از ویژگی های درام در آثار ویلیام شکسپیر این است که در طول زمان میشود آنها را، بارها و بارها به روی صحنه برد، به تصویر کشید، بستر قصه ای نو ساخت و حتی به روز کرد در حالی که همچنان پرکشش و دیدنی باقی بماند.
سی ویک نما – نامزدهای هفتاد و یکمین دوره از جوایز امی درحالی سه شنبه شب به وقت ایران انتخاب شدند که آخرین فصل از سریال پرطرفدار" بازی تاج و تخت" در آخرین رقابت خود همچنان صدر نشین رقابت هاست.
سی و یک نما - پس ازچندین ماه (از آغاز سال 2019) تست، بررسی و گمانه زنی روی بیش از بیست بازیگر حرفه ای و نیمه حرفه ای برای بازی در نقش «الویس پریسلی سلطان راک اند رول»، انتخاب ها به پنج بازیگر جوان محدود و سرانجام ایفای این نقش به یکی از آنها رسید.
"ادواردو پونتی" فرزند دوم زوج مشهور ایتالیا "کارلو پونتی" کارگردان برجسته و سوفیالورن بازیگرصاحب نام، فیلم سینمایی «زندگی پیش رو»؛ اقتباسی از رمان «رومن گاری» را در حالی جلوی دوربین برده که مادر ۸۴ ساله وی در آن ایفای نقش می کند.
سوفیا لورن در این فیلم نقش "مادام رزا" بازماندهای از هولوکاست را بازی میکند که با مامو، پسر بچه ۱۲ ساله مهاجر سنگالی رابطه ی دوستی برقرار کرده است.بازیگرنقش مامو یک نا بازیگر است که در کنار اطوره ی سینمای ایتالیا قرارمی گیرد. سوفیالورن آخرین بار ، ده سال پیش با فیلم "نه" بازیگری اش را مرور کرده بود و در این فیلم بسیار موفق ظاهر شده بود.
فیلمبرداری فیلم "زندگی پیش رو" که در ایتالیا شروع شده تا دو ماه آینده ادامه خواهد داشت و در بهار سال ۲۰۲۰ اکران خواهد شد
گفتتی است "بابک کریمی"، بازیگر محبوب اصغر فرهادی که در فیلمهای «جدایی نادر از سیمین» و «فروشنده» نیز بازی داشته، در این فیلم ایتالیایی حضور دارد. وی فرزند استاد " نصرت اله کریمی" است.
عکس: سوفیا لورن و پسرش ادواردو پونتی
پانیذ اسمعیل لو / سی و یک نما – آدام سندلر و جنیفر انیسون دو بازیگر محبوب، پرطرفدار و البته گرانقیمت سینما و تلویزیون وقتی قرار است به عنوان یک زوج در فیلمی حضور داشته باشند، می تواند نوید این را بدهد که نه تنها فیلم مخاطب خاص خود را خواهد داشت بلکه در گیشه نیز موفق خواهد بود اما اینکه چنین اتفاقی افتاده یا خیر دستخوش سلیقه های متفاوتی است و نه منتقدین و نه دنبال کنندگان فیلم های سینمایی از فیلم راضی نیستند.فیلمی که با ناخونک زدن به آثار شناخته شده ی اقتباسی و سینمایی و حتی مجموعه های تلویزیونی تداعی ژانر جنایی دارد که به نظرمان آشناست (و این کاملا برگرفته از خواسته و رویکرد خود فیلم است که ای کاش در این راه موفق هم بود)تا جایی که حتی عنوان فیلم در چندین اثر معروف جنایی پیش از این مورد استفاده قرار گرفته ، از آثار آگاتا کریستی تا شرلوک هولمز و دیگران.
فرشاد گورابی/سی و یک نما-باراک اوباما رییس جمهور پیشین آمریکا با عصبانیت اعتراض میکند که "جان اسنو"نباید بمیرد و در آغاز فصل ششم این مجموعه اعتراض های بسیار موجب میشود تا در فیلمنامه تغییراتی داده شود و دوباره "جان اسنو"جان بگیرد.
سی و یک نما* - فرانکو زفیره لی ، فیلم ساز ایتالیایی در سال 1923 در فلورانس ایتالیا متولد شد و تحصیلات خود را در رشته معماری در آن جا به پایان رساند .وی در سال 1968 با فیلم «رمئو و ژولیت» به شهرت رسید ، فیلمی که به نحو چشمگیری از فضا و بازی بازیگران جوان خود بهره گرفت و به گفته منتقدان، بهترین فیلم اوست .
سی و یک نما - روز گذشته مصادف بود با "روز ملی بهترین دوستان" که به این بهانه چند فیلم و سریال خارجی سینما و تلویزیون که دوستی کارآکتر ها در آن مشهود تر و ماندگارتر است را در ادامه می بینیم.