نمایش موارد بر اساس برچسب: صابر ابر

سی و یک نما - پس از حادثه ی دلخراش سقوط هواپیمای اوکراینی و کشته شدن سرنشینان آن که اکثریت این جان باختگان ایرانی بودند (البته که فرقی ندارد )، هنرمندان نسبت به این اتفاق واکنش نشان دادند

منتشرشده در سینمای ایران

سی و یک نما- نمایش «چهار دقیقه» به نویسندگی نغمه ثمینی هم‌چنین با طراحی و کارگردانی الهام کردا از ٣ مرداد اجرا می‌شود. مخاطب می‌تواند برای اولین‌بار نمایشی را تحت عنوان «همان چهار دقیقه» با طراحی و کارگردانی صابر ابر در همان روز و بعد از اجرای نمایش «چهار دقیقه» تماشا کند که تکمیل کننده داستان نمایش اول است.

منتشرشده در تئاتر

سی و یک نما _ در روزهای گذشته خبری در مورد دستمزد "نوید محمدزاده"برلی بازی در سریال شبکه خانگی «قورباغه» به کارگردانی هومن سیدی منتشر شد که حتی رسانه‌های رسمی کشور هم آن را تایید و منتشر کردند چرا که هر خبری درباره ی این ستاره می تواند تیراژ یا بازدیدها را تحت تاثیر قرار دهد و به این ترتیب رسانه های معتبر نیز به تازگی از رسالت خود دور شده اند. و به دنبال خبرهای زرد می روند.

منتشرشده در تلویزیون

سی و یک نما-به گزارش روابط عمومی شهرکتاب مرکزی، اثر جدید صابر ابر کارگردان، نویسنده و بازیگر صاحب‌نام تئاتر و سینما با نام «تا هفت‌ خانه آن‌ورتر» که به تازگی منتشر شده است از سه‌شنبه ۲۰ شهریور، همزمان در شهرکتاب‌های سراسر ایران به فروش می‌رسد. لازم به ذکر است تمامی این کتاب‌ها توسط این هنرمند امضا شده و این اثر تنها در شهرکتاب‌ها به‌طور انحصاری قابل دسترس است.

منتشرشده در گوناگون


بهمن فرمان‌آرا و بازیگرانش برای اکران مردمی «دلم می‌خواد» به پردیس کورش می‌آیند.

منتشرشده در سینمای ایران


هما گویا(سی و یک نما) - بهمن فرمان آرا بیست سال پیش بعد از بیست سال به ایران آمد و فیلمی ساخت به نام" بوی کافور عطر یاس" که انقدر ذوق زده بودیم از بازگشت کارگردان "شازده احتجاب" که دربست فیلمش را پذیرفتیم.


 


اگر حتی جایی از فیلم را نمی فهمیدیم و یا از آن لذت هم نمی بردیم فکر می کردیم که ایراد از ماست که درک درستی از فیلم و فیلمسازی نوین از کارگردانی که دو دهه در ینگه دنیا سینما را رصد می کند نداریم
اما فیلم بعدی "خانه ی روی آب" چیز دیگری بود .قصه ای تازه با چاشنی فانتزی که به واقع قصه گو بود و میشد با آن ارتباط برقرار کرد. ارتباطی که با ساخته های بعدی او ، از آن فاصله گرفتیم و این فاصله همچنان ادامه داشت و با "دلم می خواد "به اوج  رسید.
دغدغه فرمان آرا در تمام فیلم هایش مرگ است.ترس از مرگ و در کنارش ترس از زندگی که این دو لازم و ملزوم یکدیگرند.همانطور که در دیالوگی از من دلم می خواد به آن اشاره می کند.
دغدغه مرگ برای فیلم های فرمان آرا نیاز به بستری برای پیش بردن قصه هم می خواهد که می تواند معضلات اجتماعی،اقتصادی و سیاسی باشد که قرارست به آن دل ببندیم و دنبالش کنیم و البته وجود کودکانی که انگار ضمیر ناخودآگاه فیلمساز هستند که در گوشه و کنار فیلم هایش خودنمایی می کنند.

 

 

31namafarmanara2.jpg

 


 فیلم در ارشیو مانده اما تازه اکران شده فرمان آرا این بار زندگی و مرگ را به شکل تازه ای تصور می کند و حالا کودک درون او  با یک آهنگ ریتمیک قردار که دخترک کودک کار به بهرام فرزانه نویسنده افسرده و کارآکتر اصلی فیلم می دهد شکل دیگری می گیرد.
قهرمان فیلم اخیر فرمان ارا باز هم یک نویسنده است . کیانیان قهرمان همیشگی فیلم های فرمان آرا  اما این بار با گریمی شبیه انیشتن و بازی قابل قبولی که یقینا در تمام زندگی انقدر به سازی نرقصیده که در این فیلم می رقصد. به گونه ای که گر چه از توان بازیگری  و تلاش او لذت می بریم اما از آن رضایت نداریم و دلمان را به درد می آورد تا جایی که حتما کارآکتر "دکتر" را در فیلم "خانه ای روی آب" برای او ترجیح می دهیم.البته این را می شود به حساب تعصبمان به بازیگری بدانیم که با نقش های فوق العاده ای تحسینش کردیم و در ششمین دهه زندگی اش از او بازی هایی می طلبیم که باز هم به وجدمان بیاورد و نه اینکه قر کمرش را بشماریم حتی اگر لازمه پیشبرد روند فیلم باشد.چیزی که کاملا مشخص است "محمدرضا گلزار" زیر بار آن نرفته و این در مورد او قابل تحسین است.

 

 

55.jpg

 


فرمان آرا در "خانه ای روی آب" کلی کلاف کاموای به هم گوریده دارد،رنگ و وارنگ که پیرزنی به صورت نمادین در حال بافتن آنها است اما از کلاف های سردر گم کم نمیشد و این گوریدگی و امتداد نخ های رنگی مدام با تعلیق قصه بیشتر میشد و پیرزن بافنده هم از آن جا می ماند. اما در فیلم "دلم می خواد" انگار نخ های کاموا و کلاف سر ذر گم زندگی به مقصد رسیده  و رسالتشان را به دست آورده اند و لباس و شال و ژاکت هایی دستباف شده اند با طرح هایی زیبا بر تن تک تک شخصیت ها.
یکی از زیر و یکی از رو....
در حالی که کلاف زندگی در قصه آشفته فیلم هم چنان سر در گم است و با شنیدن آهنگی در ضمیر نا خودآگاه و رقص بابا کرم هم تنیده نمی شود.
فرمان آرا انگار یک حرفی دارد که هنوز نتوانسته در قالب فیلم هایش بزند و به همین دلیل در تمام آن ها  تلنگری به کارهای قبلی میزند.(که این می تواند شگرد او باشد مثل طراحی صحنه و لباسی که می پسندد و مختص اوست).
زندگی و مرگ،تابوت و عزاداری عضو لاینفک تمام این نمادهای شبیه به هم است
و اما فیلم « من دلم می خواد » در چند سطر:
پیام های تلفنی که هر کدام خبر از مرگ یک رفیق می دهد،اجتناب از رفتن به مجالس ختم که انگار انتظاری برای مجلس ختم خود اوست و ...
بهرام فرزانه نویسنده ای که در شصت سالگی دیگر نمی تواند رمان تازه ای بنویسد . او آشفته و افسرده است مثل ظاهرش و مثل خانه ای که آشفتگی و کهنگی از آن می بارد و مثل پرنده در قفس مادام ، زن همسایه که دیگر نمی خواند.
زن های بارور نماد چه چیز هستند؟
زاییدن و زاده شدن...
منشی روانپزشک که حامله است
زن همسایه که حامله است
کارگر خانه که سنی بالاتر از بارداری دارد (با بازی مریم بوبانی) حامله است, عروسش حامله است اما بچه اش تکان نمی خورد و حتی کابوس های شبانه مرد افسرده بیماری (صابر ابر) که حامله است و زایمان می کند که این دیگر اوج کلافگی مخاطب است از قصه های روایت نشده و رها شده فیلم تازه فرمان آرا.

 

 

31namadelammikhad3.png

 


حاملگی انگار بستری است برای اینکه جامعه آبستن حوادثی است که به جز مرگ،نوزادو کودک در فیلم های فرمان آرا حایگاه خاصی دارند که بی رحمانه و تلخ و گزنده است جرا که حتی بچه ها و نوزادان هم بوی مرگ می دهند
وام گرفتن از بازی بازیگران بزرگ در تک سکانسی که گاه تک سکانس-پلان است،و زوم کردن روی یک شخصیت و هدر دادن موقعیت شخصیت هایی که جا دارند تا از آنها بیشتر بهره بگیرند هم در کارهای فرمان آرا تکراری و نخ نما شده است. مثل  کارآکتر پسر بهرام فرزانه؛نیما با بازی محمدرضا گلزار که می توانست تعلیق خاصی به قصه بدهد و فرصت بیشتری برای تجربه نقشی تازه برای این سوپر استار باشد که شاید یکبار دیگر "بوتیک" را به یادمان بیاورد و نقش نیما واقعا این پتانسیل را داشت.
در این میان تنها دلخوشی دیدن فیلم، بازی درخشان و شخصیت پردازی  خوب  و دلچسب مهناز افشار است که به خوبی در نقش یک زن  خیابانی درامده است البته باز هم با نوزادی قلابی در آغوش که مبادا بیرحمانه ترین شکل حضور نوزادان را مثل "بوی کافور عطر یاس" فراموش کنیم. یک زن خیابانی که چادری را گوله کرده و به شکل نوزاد در آغوش کشیده است.انگار اینطوری مشتری های هوسران نیمه شب بیشتر می شوند و طالب تر و مزاحمت نیروی انتظامی کمتر.

 

 

 

31namadelammikhad4.png

 


 و چه نگاه تلخ و بیرحمی است از شهر دود زده ی تهران.
داستان من دلم می خواد با نام قبلی "من دلم می خواد برقصم" قصه نویسنده افسرده ای به نام بهرام فرزانه است که دیگر نمی تواند با ماشین تایپ قدیمی اش داستان تازه ای خلق کند. روزی که با ماشین عتیقه ی کلاسیک (شورولت ایمپالا) دهه شصت میلادی اش در خیابان رانندگی می کند ،دختر کوچکی، پشت چراغ قرمز اصرار دارد در هیاهوی شهر به او سی دی بفروشد ، نویسنده امتناع می کند و دختر سی دی را به او هدیه می دهد و ناپدید می شود.بهرام کنجکاو می شود و سی دی را گوش می دهد که یک آهنگ رقص ریتمیک قردار است. حواس او به آهنگ پرت میشود و با ماشین زیر کامیون میرود ولی وقتی به خود می آید هیچ اثری از تصادف نیست اما صدای موسیقی در گوشش مرتب شنیده می شود و او را به رقص وا می دارد...
در راه خانه با زنی خیابانی آشنا می شود و حالا اتفاق هایی که برایش افتاده به او این انگیزه را می دهد که بعد از مدت ها قصه ای بنویسد در حالی که همه فکر می کنند که او دیوانه شده است..
 در انتها  لازم است به بازی خوب "پیام دهکردی" در نقش روانپزشک هم اشاره کرد که خوشبختانه بخت یارش بوده و کارگردان به او فرصت داده تا دقایقی در فیلم حضور بیشتر و درخشانتری داشته باشد.
البته رضا بهبودی در نقش همسایه ارگانی بهرام فرزانه که کل سکانس های او در آسانسور است (به جز یک پلان)با شخصیتی کاملا اضافه و تکراری در قصه هم مثل همیشه بازی خوبی دارد اما حیف که از قصه فیلم بیرون میزند
به هر حال بهمن فرمان آرا سبک خودش را دارد و لابد کسانی که این سبک را می پسندند (بخصوص قشر اپوزوسیون و روشنفکر سینما) می توانند با آن ارتباط برقرار کنند اما من به خصوص با سکانس آخر فیلم و رقصیدن نوزادان که بسیار هم تروکاژ و اسپشیال افکت بد و پیش پا افتاده ای داشت نتوانستم ارتباط بگیرم و با ذهنی آشفته سالن سینما را ترک کردم و از اینکه فیلم مدتی در صف تایید اکران بود افسوس نخوردم ولی به هر حال سینما یک مدیوم کاملا سلیقه ای است.

منتشرشده در سینمای ایران

 

هما گویا(سی و یک نما) –  فیلم «هت تریک» از فیلم های حاضر در « سی و ششمین جشنواره بین المللی فیلم فجر» بود که به چند دلیل تماشاچی مشتاق دیدن آن است. اول: عدم حضورش در بخش سودای سیمرغ جشنواره ملی فجر، دوم :اسم فیلم که جذاب و کنجکاو کننده است (گرچه در این فیلم سه گل به رئال مادرید زدند اما هت تریک محسوب نمی شد همانطور که ماجرای زندگی این چهار شخصیت اصلی هم هیچ هت تریکی نداشت و بیشتر گل به خودی بود) و سوم: انتخاب هوشمندانه بازیگرانی که خوب بازی می کنند.

منتشرشده در سینمای ایران

سی و یک نما - گاهی اوقات اگر اتفاقی در شرایط بومی ما بیفتد ، ممکن است اعتراض کنیم اما لااقل خجالت نمی کشیم اما وقتی یک اتفاق فرهنگی در جلوی چشم مهمان های خارحی می افتد دچار یاس و ناامیدی می شویم. دیدن هرباره بافت قدیمی و درست نگه داری نشده مرکز بازار مکاره تهران با دیوارهای دودزده و ترافیک غیر قابل کنترل به اندازه کافی دور از انصاف نشان دادن تصویری از تهران زیباست که با ورود به پردیس چارسو آبروداری می کند اما یقینا این مهمانان خارجی باورشان نمی شود در یک جشنواره اختصاصی با مدعوین و حاضران انتخاب شده ، در ساعات آخر شب ، فیلمی مناسب بزرگسالان در حالی اکران شود که بچه های زیر چهارده سال برای گرفتن عکس سلفی با بازیگر مورد علاقه شان شرایط اکران را به هم بزنند. اتفاقی که برای فیلم «هت تریک» افتاد. گزارش این مراسم را در قاب تصویر سی و یک نما ببینید:

 

DSC_7933.jpg

 

 

 

DSC_8051.jpg

 

 

 

DSC_8042.jpg

 

 

 

DSC_8105.jpg

 

 

 

DSC_7856.jpg

 

 

 

DSC_7958.jpg

 

 

 

photo_2018-04-20_23-53-19.jpg

 

 

 

photo_2018-04-20_23-52-21.jpg

 

 

 

 

 

منتشرشده در سینمای ایران


سی و یک نما_ ساخت فیلم سینمایی «روسی» به کارگردانی امیر حسین ثقفی و تهیه کنندگی علی اکبر ثقفی به سکانس پایانی رسید.
به گزارش مشاور رسانه ای فیلم ، «روسی» اثری پر بازیگر و پر لوکیشن بود و عوامل سازنده این فیلم در لوکیشن هایی واقع در لاهیجان، تهران، ساوه، قم، شهر ری، دیلمان، گرمسار، فومن، بندر کیاشهر، ورامین، جاجرود و ... طی دو ماه فیلمبرداری آن را به پایان رساندند.
«روسی» چهارمین فیلم سینمایی امیر حسین ثقفی پس از « مرگ کسب و کار من است»، «همه چیز برای فروش» و «مردی که اسب شد» در مقام کارگردان است.
فیلمنامه «روسی» نوشته امیر حسین ثقفی و در ژانر اجتماعی ساخته شده است.
امیر آقایی، طناز طباطبایی، صابر ابر ، کامران تفتی، محمود نظرعلیان، حسین مسلمی، بهمن صادق حسنی و میلاد کی مرام با حضور سپیده گلچین بازیگران اصلی این فیلم هستند.
شایان ذکراست تدوین و مراحل فنی « روسی» بزودی آغاز می شود.
عوامل و دست اندرکاران «روسی» عبارتند از:
نویسنده و کارگردان: امیر حسین ثقفی، شراره سروش(طراح صحنه و لباس)محسن دارسنج(طراح گریم)، هادی اکبر خواه (مدیر تولید)، هادی افشار(هادی افشار) ، امین جعفری(مدیر فیلمبرداری)، کاوه قاسم زاده(برنامه ریز)، فاطمه ثقفی ( دستیار اول کارگردان و منشی صحنه) مشاور رسانه ای: منصوره بسمل، عکاس: صبا سیه پوش،مجری طرح و تهیه کننده: علی اکبر ثقفی

منتشرشده در سینمای ایران

هما گویا (سی و یک نما ) - « تابستان داغ » ابراهیم ایرج زاد داستان دو خانواده از دو قشر متفاوت روی دو خط موازی است که ناگهان همدیگر را قطع می کنند.. این دو خانواده یک وجه مشترک هم دارند، بچه هائی که هر دو در این قصه قربانی می شوند. قصه ای آنقدر تلخ که جسم و روح مخاطب را در هم می شکند اما فقط به لحظه چرا که آنقدر درست ساخته نشده که در ذهن چیزی جز تاسف باقی بگذارد وماندگار شود.

منتشرشده در سینمای ایران
صفحه2 از3