نمایش موارد بر اساس برچسب: ارغوان اشتری


سی و یک نما - هرگز او را بازیگر خوشحال و بی دغدغه ای ندیدیم و این با سال‌ها فاصله ای که از سینما گرفت هم معلوم بود و وقتی که برگشت هم باز در پشت آن چشمان درشتش می‌شد غم پنهانی را دید. او که انگار مرگش را از روی فوق ستاره ای چون ویتنی هیستون بازسازی کرده بودند. نه اینکه بالیوود استاد کپی برداری از سوژه های هالیوود است، انگار این هم کپی بود از یک ستاره‌ای که می ترسید دیگر ستاره نماند و یک شب رفت.

"ارغوان اشتری" با اشرافی که به سینمای هند دارد و با ترجمه ها و قلم کم نظیرش مطلبی در "دنیای تصویر آنلاین" نوشته که بسیار جذاب و تکاندهنده است. مطلبی برای "تنهایی پر هیاهوی زنی تنها". ستاره ای که بچگی اش در سینما گم شد:

"سری دوی" که منتقدان او را نخستین فوق‎ستاره زن سینمای هند می‌دانند،  روز بیست و چهارم فوریه در شهر دوبی در سن ۵۴ سالگی درگذشت. او که از سن چهار سالگی بازیگری را شروع کرده بود،  بیش از ۳۰۰ فیلم در کارنامه‌ کاری خود داشت. سری‌دوی طی پنجاه سال حضور خود در عرصه‌ی سینما کنار ستارگان متعددی از جنوب هند و بالیوود نقش‌آفرینی کرد: کمال حسن، آمیتاب باچان، راجینکانث، آنیل کاپور، ریشی کاپور، سانی دئول، متون چاکرابورتی و…

او  امروز در شهر مومبایی با حضور بیش از هفت هزار علاقمند و اهالی سینما به سبک هندوها و مانند یک شخصیت عالی‌رتبه در حالی که پرچم کشورش روی جسد او را پوشانده بود، تشییع شد. سری‌دوی جایزه پادما شری،  یکی از بالاترین نشان‌های شهروندی  هند را داشت. کاجول بازیگر مشهور درباره سری دوی جمله زیبایی نوشت که جانمایه نقش این بازیگر و اثرش بر دو چند دهه‌ سینمای هند است: «اگر سینمای هند صد سال دارد، پنجاه سالش با تو بود.»



در این چند روز خبر درگذشت و نحوه مرگ سری دوی تیتر یک تمام رسانه‌های هندی بود، از میان واکنش‌های مختلف و متعددی که در این چند روز منتشرشده، تا به حال دو نامه را رام گوپال ورما کارگردان معروف نوشته است. او در نامه دومی که برای طرفداران سری‌دوی در فضای مجازی منتشر کرد و در رسانه‌ها بازتاب داشت،  نکات جالب توجهی را افشا می‌‌کند. این نامه پشت صحنه زندگی نخستین فوق‌ستاره زن سینمای هند را بازتاب می‌دهد. حتی اگر درباره نحوه مرگ او خیال‌پردازانه جلوه کند،  اما واقعیت تلخی را برای علاقمندان این ستاره سینما روشن خواهد کرد.

گفتنی است که رام گوپال ورما در چند فیلم با سری دوی همکاری داشت و او را خیلی خوب می‌شناخت. او در صفحه شخصی خود در ابتدای این نامه بلند می‌نویسد: « با خودم درگیر بودم که آیا باید به خاطر نام بردن از بعضی افراد این نامه را بنویسم یا نه، اما به جد اعتقاد دارم که سری دوی بیش از هر کسی به طرفدارانش تعلق داشت و آنها سزاوار دانستن هستند.»



ورما در ادامه نامه خود که خطاب به طرفدران سری دوی است چنین می‌نویسد: «آری من مانند میلیون‌ها نفر از شما، باور دارم که سری‌دوی زیباترین ودوست‌داشتنی‌ترین زنی است که همگی می‌شناسیم. او بزرگترین فوق‌ستاره زن  کشور و بیش از بیست سال ملکه پرده نقره‎ایی بود. اما این تنها بخشی از داستان است. به هر روی از فوت سری دوی غمگین و حیران شده ام؛ درنهایت این اتفاق بار دیگر یادآور غیرمنتظره‌ای بود که تا چه حد مرگ و زندگی غیرقابل پیش‌بینی، شکننده،  بی‌رحم و رازآلود است.

من در دوران ساختن دو فیلم ام Kshanakshanam و «گوویندا گوویندا» با سری دوی نزدیک بودم.  زندگی سری دوی نمونه کلاسیک زندگی واقعی افراد مشهور است که  کاملا با آنچه دنیا از بیرون می‌بیند،  تفاوت دارد.  برای بسیاری زندگی سری دوی بی‌نقص بود. صورتی زیبا،  استعدادی بزرگ، خانواده‌ای ظاهرا باثبات با دو دختر  زیبا  داشت. از بیرون همه چیز مهیج و مطبوع می‌نمود. آیا سری دوی زنی بسیار شاد بود و زندگی بسیار شادی را هم می‌گذراند؟»

من با چشمان خودم دیدم که زندگی او مانند یک پرنده در آسمان تا زمان مرگ پدرش بود و پس از آن به دلیل مادر بیش از حد مراقب مانند یک پرنده در قفس شد. در آن روزها،  بازیگران  به دلیل ترس از مالیات‌های هنگفت بیشتر دستمزدشان  زیرمیزی  دریافت می‌کردند و پدر سری دوی به دوستان و بستگانش  اعتماد داشت، همه آنها از همان لحظه ای که پدرش مرد به  سری دوی خیانت کردند.»



این مساله همراه شد با سرمایه‌گذاری مادر نادان او روی املاکی که طرف دعوا بود  و مجموع همه این اشتباهات  سری‌دوی را بی پول کرد در این دوران بونی کاپور به زندگی او وارد شد. بونی کاپور در آن زمان بدهی سنگینی داشت. زمانی که مادر سری دوی درگذشت،  خواهر جوانترش شری لاتا گریخت و با پسر همسایه شان ازدواج کرد. مادر سری دوی زمان مرگش تمام اموال خود را به نام سری دوی ثبت می‌کند. اما  خواهرش از سری دوی شکایت قضایی می‌کند و خواستار نیمی از اموال می‌شود. او مدعی می‌شود که مادرشان به دلیل جراحی مغز مشاعر درست نداشته و بی‌حواس بوده و سند را امضا کرده… بنابراین عملا زنی که رویای میلیون ها نفر در جهان بود،  زنی تنها در دنیا بود که کسی جز بونی کاپور نداشت.»

ورما در ادامه مدعی می‌شود که سری دوی جز بارقه کوتاه «انگلیسی مینگلیسی» (فیلم بازگشت او به سینما پس از پانزده سال) زنی به شدت غمگین بوده است.

«او در زندگی مصایب زیادی را گذراند بود و به دلیل ورود زود هنگام به دنیای سینما،  زندگی هرگز به او زمان نداده بود تا دوران معمول رشد را پشت سر بگذارد. بیش از آرامش ظاهری سری‌دوی،  وضعیت درونی فکر او به شدت نگران کننده بود و همین باعث شد او مراقب خودش باشد. او برای بسیاری از مردم زن زیبایی بود. آیا  خودش فکر می‌کرد که زیباست؟»

از نظر رام گوپال ورما سری دوی همیشه  شخصیت «زنی بسیار خجول، ناامن  و بی‌اعتماد به‌نفس» را منتقل می‌کرد.

ورما می نویسد:  «او همیشه وحشت زیادی داشت که مردم بدانند ناامنی‌های روانی او چیست. او به شدت نگران بود و یک دیوار روانی دور خود ساخته بود. چرا که می‌ترسید هرکسی بتواند ببیند درون او چه می‌گذرد. او تقصیری نداشت  بلکه چون در خیلی جوانی به شهرت رسیده بود هرگز این فرصت را پیدا نکرده بود تا مستقل باشد و به آنچه می‌تواند و واقعا می‌خواهد، تبدیل بشود. او می‌بایست  با گریم سنگین صورتش  را می پوشاند و به شخص دیگری نه  تنها مقابل دوربین بلکه پشت دوربین تبدیل می‌شد.»



ورما در ادامه مدعی می‌شود که سری دوی هراس داشت که دخترانش – جانوی بزرگترین دختر او که قرار است با «تپش» وارد دنیای بازیگری شود و خوشی دختر کوچکش – مورد پذیرش قرار بگیرند.

«می توانستم در چشمهای او دردی را ببینم که در اعماق وجودش داشت چرا که کودکی گرفتار آمده در جسم یک زن بود. سری دوی انسانی ساده‌لوح اما به دلیل تجربیات تلخش بدگمان بود که ساده‌لوحی و بدگمانی اصلا آمیزه‌ی خوبی نیست. در مورد مرگ سری دوی، ماجرا بیشتر ترکیبی از ایست قلبی و غرق شدن تصادفی در وان حمام است. اما داروها  باید نقش بزرگی داشته باشند.»

در ادامه ورما ادعا می‌کند که بیشتر خودکشی‌ها و مرگ‌های تصادفی پس از جشن‌های بزرگ و مراسم‌های عروسی پیش می‌آید.

«چون مردمی که افسردگی و احساس ناامنی دارند چرایی شاد بودن و لذت بردن تمام دنیا را نمی‌توانند درک کنند. آنها علی‌رغم زرق و برق و در کانون توجه بودن، قادر نیستند شادی را احساس کنند. این وضعیت به آنها یادآوری می‌کند ایراد از دنیا نیست و تقصیر خودشان است که نمی‌توانند هیچ چیزی را احساس کنند. بعضی از افرادی که عمیقا افسرده هستند دست به خودکشی می‌زنند، بقیه اضطراب و افسردگی خود  را کنترل می‌کنند، مقدار دارو را بالا می برند   نمی‌دانند که چنین دوزی از  دارو و شرایطی می تواند خطرناک باشد.

حدس و گمان را درباره مرگ سری دوی کنار می‌گذارم و به موضوع  زندگی او بر می‌گردم.  معمولا پس از مرگ آدم‌ها عبارت روحش در آرامش را نمی‌گویم. اما در مورد سری دوی واقعا دلم می‌خواهد بگویم روحش در آرامش چون قویا باور دارم سرانجام و واقعا برای نخستین بار در زندگی به آرامش رسید.»
منبع: ارغوان اشتری/ دنیای تصویر آنلاین

منتشرشده در سینمای جهان

سی و یک نما - آلن دلون، ستاره و یکی از نمادهای سینمای فرانسه که به صراحت لهجه و رک گویی شهره است در گفتگویی ویژه با مجله «پاری مچ» به سوالهای دوست خبرنگارنش، والری تریویلر، شریک سابق زندگی فرانسوا اولاند، رئیس جمهوری پیشین فرانسه پاسخ داده است. او در این گفتگو با به چالش کشیدن زندگی در عصر حاضر دیدگاه خود را در باره مسائل مختلف ازجمله زندگی، مرگ، عشق و زیبایی بیان کرده است.


آلن دلون در هشتاد و دو سالگی هم بی پروا سخن می گوید. بازیگر نقش «تانکرد» در فیلم «پلنگ» اثر ویسکونتی (کارگردان نامدار ایتالیایی) در این مصاحبه جدا از طرح ناگفته هایی از دوران حرفه ای اش در عالم سینما، به افشای نقاط ضعف و واگویی دردهای خود می پردازد.

دلون که به آراستگی و داشتن چشم‌های جذاب در جهان مشهور بود می گوید از زندگی لذت فراوان برده است. او تصریح کرد همه چیز داشته، همه چیز را شناخته و همه چیز را دیده است. به گفته او بازیگری حرفه ای است که باید به آن اعتقاد و ایمان داشت. او تصریح می کند که چه در سینما و چه در تاتر همواره سعی کرده که به طبیعی ترین شکل ممکن بازی کند: «در واقع من هرگز بازی نکرده ام بلکه (همه لحظه های جلوی دوربین و تماشاگر را) زندگی کرده ام. اینگونه بود که خیلی زود دریافتم که عاشق این حرفه ام.»

کودکی غمبار و تداوم حس تنهایی
بازیگر نفش پرنس آلبرت در فیلم «عشق‌های مشهور» در بخشی دیگر از این گفتگو به دردهای زندگی خود می پردازد و از این میان، با اشاره به دوران ملال آور کودکی و بی‌توجهی پدر و مادر می گوید: «وقتی به خود آمدم، دیدم انگار بچه یتیمی هستم که در دل یک خانواده میزبان زندگی می کنم. هرگز ندیدم که پدر و مادرم با هم باشند. پدر گوشه ای بود و مادر گوشه دیگر. هریک از آنها بر روی روخانه ای و من میان دو رود بر روی جزیره.»

او بدین ترتیب با برجسته کردن این بی توجهی و غم نادیده گرفته شدن در اوج دوران جوانی و تاثیرش در زندگی شخصی می گوید: «خلاء هایی در زندگی هست که هرگز پر نمی شود. حتی زمانی که با زنی می زیستم، وقتی زنی را دوست داشتم بازهم احساس تنهایی می کردم این حس همیشه با من است.»


آلن دلون سپس پای صحبت را به کارگردانان، بازیگران، دوستان، زنان و دوران ملال آور کودکی اش می کشد و با ابراز انزجار از آنچه در این دنیا می گذرد از آمادگی کامل خود برای مرگ سخن می گوید. بازیگر مشهور فرانسوی چند ماه پیش هنگام مرگ «میری دارک»، دوست دختر سابقش گفته بود که دیگر بهانه ای برای زنده ماندن ندارد.

دنیایی که برایم دیگر بسیار تنگ شده
او حالا در مصاحبه با «پاری مچ» می گوید خود را برای رفتن آماده کردن است. آلن دلون دیگر تاب ماندن ندارد. دنیای جوانی تمام قلب او را اشغال کرده و دیگر جایی برای عصر سالخوردگی باقی نمانده است. چهره محبوب سینمای جهان احساسش را از عصر حاضر اینگونه بیان می کند: «از این زمانه متنفرم، حالم را به هم می زند. همه چیز تحریف شده و اشتباه است...میدانم بدون هیچ تاسف و افسوسی این دنیا را ترک خواهم کرد. همه چیز آماده است حتی گورم که در معبدی انتظارم را می کشد.

آلن دلون همچنین با طرح باورهای مذهبی خود، اعتقاد ویژه اش به مریم مقدس را مورد اشاره قرار داد و گفت: «مریم عشق من است. با او صحبت می کنم، چیزهایی به او می گویم و چیزهایی از او می خواهم. او به من تسکین و آرامش می دهد. همیشه حضور دارد و در تنهایی ها همراهی ام می کند.»

puremovie@

منبع: یورو نیوز


منتشرشده در سینمای جهان


به مناسبت سالروز تولد ناتالی وود بخش هایی از خاطرات او را در کتاب زندگی نامه اش بخوانید:

منتشرشده در سینمای جهان

سی و یک نما- «سیزده دلیل برای این‌که...» نوشته جِی اَشِر (-۱۹۷۵)، نویسنده آمریکایی و مهمترین اثر او است. بر اساس این رمان، سریالی به همین نام توسط کمپانی نت‌فلیکس نیز ساخته شده است. محور داستان خودکشی یک دختر دبیرستانی است. او پیش از مرگش در تعدادی نوار کاست، درباره خودش و تصمیمش صحبت می‌کند و سپس آنها را پست کرده است. در این میان چند نفر از جمله یکی از همکلاسی‌هایش این بسته را دریافت می‌کنند.

منتشرشده در سینمای جهان

ارغوان اشتری *-به مناسبت نمایش فیلم جدید برد پیت در هند به نام ماشین جنگ کنفرانسی با حضور شاهرخ خان،برد پیت و مدیر نتفلیکس درهند برپاشد. که حرف‌های جالب این دوستاره را می خوانید:

 

منتشرشده در رسانه دیگر