پنج شنبه, 29 مرداد 1394 14:10

10 فیلم بزرگ که ارزش دوباره دیدن را دارند / تجربه های جدید در بازبینی فیلمها

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
10 فیلم بزرگ که ارزش دوباره دیدن را دارند / تجربه های جدید در بازبینی فیلمها 10 فیلم بزرگ که ارزش دوباره دیدن را دارند / تجربه های جدید در بازبینی فیلمها

سی و یک نما- بعضی وقت ها بعد از دیدن فیلمی دوست داریم آن فیلم را با دوستانمان به اشتراک بگذاریم به خاطر اینکه یا از دیدن فیلم لذت برده ایم یا در فیلم نکته ای بوده که با بار اول دیدن نتوانسته ایم آن نکته را رمزگشایی کنیم و یا حتی نکته هایی که ممکن است از دست داده باشیم و متوجه آنها نشده باشیم، با اشتراک گذاری فیلم با دیگران سعی داریم به این موارد نزدیک شویم و فیلم را کامل در ذهن خود حلاجی کنیم. فیلم هایی هستند که بعد از ساخته شدن دوباره توسط کارگردانان دیگری نیز ساخته می شوند تا تجربه های بصری متفاوتی را از بار اول برای تماشاگران فراهم کنند.

لینگ درباره عملکرد تجربه ما می گوید: " تجربه شما از من درون من نیست و تجربه من از شما نیز درون شما اتفاق نمی افتد" برای اینکه این روابط را بتوانیم درک کنیم نیازمند آن هستیم که این تجربه ها را با یکدیگر در میان بگذاریم. با این کار زیرچشمی در حال دید زدن فرایندهای تفکر یکدیگر هستیم.

بنابراین، به جای تلاش برای اثبات تفسیر خاصی از فیلم، ما باید آن تفسیر را از دیدگاه دیگران نیز مشاهده کنیم و آن زمان است که از بودن در کنار هم و گفتگو با هم لذت خواهیم بود و به همدیگر چیزهای جدیدی را یاد خواهیم داد. و پرده از محدودیت های واقعیت های خود برخواهیم داشت و تجربه های جدیدی را کشف خواهیم کرد و مزرهای واقعیت خود را بسط خواهیم داد.

فیلم های این فهرست با این رویکرد انتخاب شده اند، و سعی دارد تلاش های دوباره دیدن و ساخته شدن یک اثر واحد را لیست کند، امید که از این انتخاب لذت ببرید و آنها را با دیگران سهیم شوید. 

Lolita1997lyne.jpg

1. لولیتا (1997) آدرین لین

بعد از اینکه کوبریک این شاهکار ادبی ناباکوف را در پرده سینما تصویر کرد و داشته های خودش را به معرض نمایش گذاشت، چند سال بعد کارگردان مشهور هالیوود، آدرین لین دوباره آن را ساخت تا تجربه دیدن دوباره آن را به تماشاگران بدهد. از عوامل موفقیت آن میتوان به استفاده بسیار زیبا و دیالکتیک، گفتگو در میان بازیگران، استفاده از موسیقی خیره کننده و فوق العاده و چشمگیر استاد انیو موریکونه که به واقع ذهن و روح و فکر مخاطب را درگیر ماجرا میکند و همچنین نحوه استفاده از دوربین و حرکات مختلفی مه با دوربین فیلم برداری انجام میگرفت و در آخر بازی بسیار زیبای جرمی آیرونز و ملالی شیفرین اشاره داشت.

oscar-aiming-movies.jpg

2. حقوقدان (2013) ریدلی اسکات

نام این فیلم را می توان « وکیل » یا « مشاور » هم خطاب کرد اما به جهت اینکه « حقوقدان » واژه نزدیکتری به داستان است، من این نام را انتخاب کردم. کارگردان آن ریدلی اسکات است. یک حقوقدان محترم و قابل اعتماد (مایکل فاسبندر) مدتی است که درگیر یک عشق طوفانی با دوست دختر جذابش به نام لورا (پنه لوپه کروز) شده و اخیراً هم تصمیم به ازدواج با وی گرفته است. اما حقوقدان برای ساختن بهترین ها در زندگی مشترکش نیازمند پول هنگفتی هست و به همین جهت در یک حرکت عجیب، تصمیم میگیرد تا در یک معامله پرسود مواد مخدر که یکی از دوستان اش به نام رینر (خاویر باردم) ترتیب داده، مشارکت کند. نقشه وکیل برای انجام این معامله پر سود بی نقص به نظر می رسد اما بر اثر یک اتفاق، تمام نقشه این معامله شکست می خورد و حالا جان وکیل و رینر و دوستانش و حتی لورا نیز در خطر است...

Stoker1.jpg

3. استوکر (2013) پارک چان ووک

فیلمی است درباره خشونت. استوکرِ پدر در یک سانحه رانندگی جان خود را از دست می‌دهد. دختر خانواده ایندیا استوکر با بازی میا واشیکوفسکا که از نبود پدر بسیار ناراحت بنظر می‌رسد با عموی خود مواجه می‌شود. پدر ایندیا به تازگی فوت کرده و او از این مسئله شدیداً رنج می برد. وقتی هم که ناگهان سر و کله ی عمویش چارلی پیدا می شود که در خانه ی آن ها سکنی می گزیند و سعی می کند به اِوِلین، مادرِ ایندیا خودش را نزدیک کند، ایندیا بیش از پیش احساس ناراحتی می کند …فیلم از دو خط داستانی تشکیل شده که در نهایت به هم گره خورده و مضمون اثر را شکل می دهند؛ اولی داستان عموی ایندیا، چارلی و  دومی داستان خودِ ایندیا.

eyes-wide-shut.jpg

4. چشمان کاملا باز و بسته (1998) استنلی کوبریک

کوبریک کارگردان و نویسنده فیلم چشمان کاملا بسته قبل از این که به ساخت فیلم بپردازد علاقه ی زیادی به عکاسی داشت و در زمینه ی عکاسی فعالیت می کرد .بعد که به کار فیلم ساختن  پرداخت مهارت در عکاسی او را در نوع قاب بندی و تسلط او بر تصویر تاثیر بسیار زیادی گذاشت. کوبریک در فیلم هایش بسیار ماهرانه از تکنیک ها و جلوه های ویژه استفاده کرده است بخصوص در فیلم های درخشش،بری لندون،یک ادیسه ی فضایی و با چشمان کاملا بسته. در چشمان کاملا بسته هم در بسیاری از سکانس ها و نماهای ان می توان از لحاظ تکنیکی ان را بررسی  کرد که استفاده از تکنیک های ویژه در این فیلم معناهای خاصی را به وجود اورده است .در قسمتی از فیلم هنگامی که کتر و الیس از مهمانی برکشتند و همدیگر را در اغوش می گیرند و در این هنگام الیس رو به ایینه قرار دارد و دکتر رو به طرف دیگر ،همانطور که همدیگر را در اغوش می کشند الیس به اینه نگاه می کند و دوربین بر روی چشمان الیس زوم می کند و این حرکت تکنیکی دوربین معنایی را به وجود می اورد که نشان از میل به همبستر شدن الیس با دیگری را در چشمان او می دهد.

The-Mist.jpg

5. مه (2007) فرانک دارابانت

مه جزو آن دسته فیلمهایی است که به تعداد طرفدارانش، مخالف دارد! مطمینم برخی از آنها (حتی منتقدان و اهالی جدی سینما) که فیلم را دیده اند اصلاً از آن خوششان نیامده و آن را یک فیلم معمولی در ژانر وحشت دانسته اند، آن هم از نوع کلیشه ای و دست پایین... البته واقعیتش هم، آخرین همکاری دارابونت - کینگ از نگاه ژانری، چنان آش دهان سوزی نیست. مه در برابر آثار موفق گونه وحشت و سینمای دلهره و فیلمهای رازآلود ماورایی چیز جدیدی ندارد. باز هم تعدادی انسان که در شرایطی غیرزمینی و سخت قرار می گیرند و باید برای نجات جانشان تلاش کنند و مصیبت بکشند. اما همه مه این نیست. اصلاً اگر این فیلم را فرانک دارابونت نمی ساخت، می شد نادیده اش گرفت، اما همین نگاه مؤلف و دیدگاه مذهبی - انسانی مبتنی بر اخلاقیات است که "The Mist" را غافلگیر کننده کرده است. راحت بگویم اگر سکانس نهایی و پایان بندی بی نظیر فیلم نمی بود شاید امروز نمی شد مه را این قدر جدی گرفت. حتماً تاکنون با چنین فیلمهایی مواجه شده اید که تمام معنا و مفهوم و حرفهای نویسنده و کارگردان در صحنه پایانی به تماشاچی القا می شود و این بار نیز با چنین غافلگیری روبه رو خواهید شد.

Planet-Terror.jpg

6. سیاره وحشت (2007) رابرت رودریگز

فیلم سیاره ی وحشت محصول سال 2007 سینمای آمریکاست که با سر و صدای زیادی روی پرده ی سینما رفت و با فروش و اقبال عمومی رو به رو شد. بدون شک سیاره وحشت رودریگز جوابی برای فیلم ضدمرگ تارانتینیو است. یک ماده فضایی درکره زمین پخش می شود خیلی از انسان ها تبدیل به زامبی ها و یا شاید موجداتی به شکل انها می شوند که فقط چند تن از انسان ها زنده مانده اند که به صورت گروهی کار می کنند و برای کشتار انها و نجات جان خود.

The-Brood.jpg

7. جنین (1979) دیوید کراننبرگ

کراننبرگ يکي از معدود فيلمسازهايي است که هنرمندان به چشم يک هنرمند يا الگو به او نگاه مي‌کنند. در نمايشگاه جديدي که آثار تحت تاثير کراننبرگ نمايش داده شدند، کنديس برتيز در برداشت خود، سه صحنه از شخصي‌ترين فيلم کراننبرگ و يکي از اولين کارهاي او يعني جنين (The Brood) را به درامي آئيني با حضور شخصيت‌هاي خانواده خود (خانواده برتيز) تبديل مي‌کند. زن روان پريشي به نام «نولا» (ايگار) به هنگام خشم مخلوقات بچه ساني را به دنيا مي آورد. سرانجام همسر زن، «فرانک کاروت» (هيندل) مي کوشد تا با کمک «دکتر راکلان» (ريد) جلوي «نولا» و تخم و ترکه ي پليدش را بگيرد.

The-Last-Samurai-2003.jpg

8. آخرین سامورایی (2003) ادوارد زوویک

فیلم «آخرین سامورایی» فیلمی در ستایش ایستادگی در راه هدف است. این فیلم روایتگر زمانهای است که دنیای غرب و شرق دو دنیای متفاوتند. با اینحال شرقی ها هیجان زده از داشتن دنیای بهتر در تلاشند که خود را به رنگ مردمان مغرب زمین درآورند. اینجاست که سنت و مدرنیته، هویت و سرخوشی های غریبی که دنیای تازه با خود می آورند در تقابل با هم قرار می گیرد. کشتی های بخاری که با کیمونوهای رنگین ابریشمین ترکیب غریبی می دهد، شکوفه های گیلاس که با دنیای کت و شلوارها و کلاه های سیلندری یکی نمی شود. اما موج ورود این دنیای تازه در زندگی آرام ژاپنی ها آنچنان سهمگین است که گریز و گزیری از آن متصور نیست. با این حال، ژاپنی ها، این مردم آرام و صبور، رنگها و انگهای خود را بر هدایای غرب و مردمانش می نهند. فیلم گذار ناتان آلگرن را از یک الکلی بی قید به مردی آرام که لباس ژاپنی بر تن دارد و مانند آنان بر زمین می نشیند و در جاهایی حتی ژاپنی سخن می گوید بخوبی در خود گنجانده است. نیز فیلم بر وقار زن شرقی و آرامش بخشی او تاکید خاص دارد. کاراکتر تاکا دیالوگ محدودی دارد و تازه، آن مقدار هم به زبان ژاپنی است اما حضور او در فیلم بعنوان زنی صبور، آرام و سختکوش و مهربان بسیار به چشم می آید و تقریباً یادآور حضور غریب و تاثیر گذار بازیگر زن ژاپنی در فیلم silk است.

Bram-Stokers-Dracula.jpg

9. دراکولا برام استوکر (1992) فرانسیس فورد کاپولا

یده ساخت دراکولا در سالهای پیش از نمایش نسخه سوم پدر خوانده به ذهن فرانسیس فود کاپولا رسیده بود، اما درگیری در پروژه سنگین پدرخوانده 3 باعث شد که او تا پایان این فیلم در سال 1989 صبر کند. کاپولا برای شروع پروژه دراکولا مدت زیادی را در ایتالیا و رومانی گذراند و زمان زیادی را به بازدید و بررسی شرایط تاریخی شخصیت تاریخی "ولارد صلابه کش" گذرانید. یادداشتهای کاپولا درباره این فیلم نشان از اوج دقتی است که این فیلم ساز در پروژه اختصاصی دراکولا به خرج داده است. با این که تحت فشار کلمبیا پیکچرز بنا بود که فیلم دراکولا یک اثر تجاری و خوش فروش باشد اما فرانسیس فورد کاپولا این فیلم را به یک اثر کاملا هنری بدل کرد. فیلم "چگونگی ساخت دراکولای برام استوکر" که در سال 1992، ساخته شد به شکل کاملی به پشت صحنه برنامه ریزی و ساخت این اثر میپردازد.

کاپولا یکسال پیش از شروع پروژه با همراهی فیلم بردار فیلم به ایجاد اتودهای وسیع به شکل نقاشی برای برنامه ریزی فیلم برداری فیلم پرداخت، همچنین طراحی صحنه ای خاص برای فیلم در نظر گرفت. انتخاب ایشوکای ژاپنی برای طراحی صحنه این فیلم یک حرکت عجیب تلقی میشد، دراکولا سومین فیلم بلندی بود که ایشوکا در آن طراحی صحنه میکرد، اما کاپولا متقاعد شده بود که او از پس کار برخواهد آمد و اتفاقا این انتخاب برای ایشوکا یک اسکار طراحی صحنه به ارمغان آورد.

After-Hours-1985.jpg

10. دیروقت / پس از ساعات اداري (1985) مارتين اسكورسيزي

پل هَكت پس از تعطيلي محل كارش در كافه با دختري به نام مارسي فرانكلين آشنا مي‌شود. آن دو از علاقه‌شان به نويسندة معروف، هنري ميلر، مي‌گويند. مارسي شماره تلفنش را به پل مي‌دهد و به او مي‌گويد كه با مجسمه‌سازي به نام كيكي بريجز زندگي مي‌كند. همان شب پل تصميم مي‌گيرد به ملاقات مارسي برود. همين تصميم به‌ظاهر ساده، وقايع عجيبي را در پي مي‌آورد كه براي پل، بدترين شب زندگي‌اش را رقم مي‌زنند…

اسكورسيزي در ديروقت مفهوم «بازگشت به خانه» را كه يكي از محبوب‌ترين تم‌هاي سينماي آمريكاست و حتي گاهي در آثار خود اسكورسيزي هم حضور پررنگي دارد (مانند كازينو و جزيرة شاتر) هم به چالش مي‌كشد. همة حضور «خانة» پل در سراسر ديروقت محدود به هفت‌هشت پلان مي‌شود كه مجموع مدت‌شان به سه دقيقه هم نمي‌رسد؛ تازه آن هم خانه‌اي بي‌رنگ‌ولعاب و بي‌هيجان كه با تقريبي خوب مي‌توان آن را «تك‌رنگ» خواند.

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید