چهارشنبه, 07 تیر 1402 14:22

یادداشت شبنم مقدمی برای فریماه فرجامی / کاش برگردید این سوی پل

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
یادداشت شبنم مقدمی برای فریماه فرجامی / کاش برگردید این سوی پل یادداشت شبنم مقدمی برای فریماه فرجامی / کاش برگردید این سوی پل

سی و یک نما - شما من را نمی‌شناسید بانو... من که به عرصه رسیدم شما عزلت گزیده بودید از بخت بدم. کنارتان روی صحنه و مقابل دوربین کار کردن که هیچ. دیدارتان هم ممکن نبود... شما من را نمی‌شناسید اما من چرا... خوب می‌شناسم‌تان.

شبنم مقدمی در یادداشتی درباره فریماه فرجامی چنین نوشت:«شما من را نمی‌شناسید بانو... من که به عرصه رسیدم شما عزلت گزیده بودید از بخت بدم. کنارتان روی صحنه و مقابل دوربین کار کردن که هیچ. دیدارتان هم ممکن نبود... شما من را نمی‌شناسید اما من چرا... خوب می‌شناسم‌تان.

صدبار، بیشتر «آفاق» ِ درخشان «نرگس» را بهت‌زده و حیران ِ شما، دیده‌ام... سیصدبار «فروغ الزمان» «پرده آخر» را. آن قدر با «ماه منیر»ِ«مادر» وقت سربه دامان مادر گذاشتن اشک ریخته‌ام که نگو!.... آن‌قدر «مونس»ِ بی‌پناهِ «سرب» را در آغوش خیالم کشیده‌ام که نپرس!»

نمی‌دانید چقدر خواب شما شدن... مثل شما شدن را دیده‌ام همه‌ی این سال‌های نوجوانی و جوانی... چقدر تمرین شما شدن کرده‌ام توی خیالم... مثل شما زیبا شدن که ممکن نبود، می‌شد فقط نگاه‌تان کرد و سپس تحسین... شما نه فقط زیبا که باشکوه، باوقار و خاص بودید روی پرده... روی صحنه... در هر نقش... شما بهترین بودید.

می‌گویند کما وضعیتی است عجیب میان این جهان و آن جهان و هرکه در این حال قرار می‌گیرد، انگار میان پلی ایستاده باشد که یک سویش ماییم و یک سویش آن‌ها که رفته‌اند . می‌گویند شما در این حال که هستید می‌شنوید صدای ما را... گوش‌تان با من است بانو؟

بانو من سال‌ها به شما نگاه کردم... به دقت و به قصد آموختن...و از شما بسیار آموختم. بازیگری آموختم که به جایِ خود... شما بهترین معلم ندیده‌ام بودید. اما به تلخی و روشنی آموختم مختصات سینما بی‌رحمِ پرمدعا را...که به طرفه‌العینی حتی ستاره‌هایش را به باد فراموشی می‌سپارد...پس آموختم بیش از حد دنیای دروغینش را باور نکنم...با چشم باز قدم بردارم و هشیار باشم.

و این‌ها که شمردم آموزه‌های کمی نبود برای من که هر چه دارم تکه تکه و به سختی جمع کرده‌ام برای خودم... برای روزگارم، حرفه‌ام. ممنون شمایم بانو... تا همیشه ممنوم شمایم. کاش قصد بازگشت کنید. شما که جایی از کسی تنگ نکرده‌اید... کاش برگردید این سوی پل...گرچه خیری هم از دنیای این سو و آدم‌هایش ندیده‌اید!...اما کاش برگردید.»

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید