پنج شنبه, 18 فروردين 1401 14:08

گفتگو با احمد بهرامی کارگردان "دشت خاموش" به بهانه اکران آنلاین این فیلم تحسین شده | من در شهر قاب درستی نمی‌بینم

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(2 رای‌ها)
گفتگو با احمد بهرامی کارگردان "دشت خاموش" به بهانه اکران آنلاین این فیلم تحسین شده | من در شهر قاب درستی نمی‌بینم گفتگو با احمد بهرامی کارگردان "دشت خاموش" به بهانه اکران آنلاین این فیلم تحسین شده | من در شهر قاب درستی نمی‌بینم

سمیرا جعفری/ سی و یک نما - شاید در نگاه اول سیاه و سفید بودن یک اثر و تصاویر مینیمال و ساده ، ذهن مخاطب را درگیر کند که آیا قرار است فیلمی بدون جذابیت بصری یا روایی را تماشا کند؟ "دشت خاموش" از آن دست فیلم های است مخاطب را در ابتدا مستاصل می کند. فیلم شاید پر از رنگ نیست، از قاب ها و میزانس های شلوغ هم بهره نبرده است و چهره ی بازیگرانش صف های گیشه را طویل نمی کند. ولی با ورود به کوره پزخانه و دیدن تصاویر و قاب های متفاوت؛ مخاطب با راوی داستان همراه می شود و در زندگی کارگرها کنکاش می کند.

احمد بهرامی کارگران دشت خاموش با استفاده از این المان ها توانسته است نه تنها مخاطب هنر و تجربه را در زمان اکران و جشنواره های خارجی را در سال گذشته بلکه مخاطب عام را نیز در اکران آنلاین با خود همراه کند. این روزها شاهد اکران آنلاین دشت خاموش با بازی علی باقری, فرخ نعمتی, مهدیه نساج و.. در پلتفرم فیلیمو و دیگر پلتفرم ها هستیم. فیلمی که صحبت درباره ی آن هم به اندازه ی تماشای ش جذاب بود.

dastekhamosh (2).jpg

- از حاشیه نشینی "دشت خاموش"، این روزها به حاشیه نشینی "شهر خاموش" هم رسیده اید. در حاشیه به دنبال چه چیزی هستید؟

*من به عنوان یک فیلم ساز وظیفه خودم می دانم تا وقتی که یک نفر خارج از چرخه ی رفاه زندگی می کند، دوربین ام را به آن سمت بچرخانم و قصه ی آن یک نفر را بگویم.

- جدای از بخش نگاه و وظیفه ی انسانی تان، در حاشیه ی شهر به دنبال چه چیز هستید؟

* برای من شلوغی و ترافیک و ساختمان های بلند شهر جذابیتی ندارد. هیچ ارزشی برای به تصویر کشیدن آن ها نمی بینم. یک شلختگی در معماری، رفت و آمد و روابط انسانی در شهر ها وجود دارد. ولی در حاشیه می توان به یک سادگی و هارمونی رسید. همه چیز در این شکل از بافت؛ درست پیچیده شده و به لحاظ بصری قاب های جذابی دیده می شود. من در شهر قاب درستی نمی بینم.

- به همین دلیل است که با دیدن "شهر خاموش قبل از هر چیز شاهد یک نمایشگاه عکس با قاب ها و نورهای جذاب و البته مینیمال هستیم؟

* من از همان ابتدا به این تصاویر فکر می کردم. شکل کوره پزخانه در ذهنم بود و برای آن قصه خلق کردم. در ادامه هم که آقای امینی به عنوان مدیر فیلمبردای به گروه اضافه شد و از آن جایی که ایشان قاب و ترکیب بندی را به خوبی می شناسند کار به خوبی پیش رفت.

- انتخاب قطع چهار به سه چه زمان و با چه تفکری به ذهنتان رسید؟

*به این شکل از کادربندی هم با مشورت آقای امینی تیرانی رسیدیم. چون خیلی از ترکیب بندی ها و اِلمان های جلوی دوربین داخل کوره عمودی بودند, به این نتیجه رسیدیم که از کادر عمودی تری استفاده کنیم، چون کادر چهار به سه نسبت به کادرهای دیگر امکان عریض تری برای کادر بندی عمودی را می دهد. از طرف دیگر به لحاظ محتوا و ساختار، چهار به سه کادر تنگ تری است و فشار بیشتری به کاراکترها وارد می کند وما نیاز داشتیم چنین چیزی را به مخاطب القا کنیم. در نهایت اینکه فیلم های سیاه و سفیدی قدیمی همه با فرمت چهار به سه فیلمبرداری شده اند.

dastekhamosh (1).jpg

- و ایده هایی مانند سیاه و سفید بودن قاب، نور و ... در همان مرحله مطرح شد؟

*قاب ها و ترکیب بندی به طور کامل متعلق به آقای امینی است. من فیلمنامه را نوشته بودم و یک سری تصاویر و میزانسن در ذهنم داشتم. حتی نور، صدا و... ولی اصل قضیه و تبدیل این میزانسن ها به تصویر کار ایشان بود.

- و چقدر این سیاه و سفید بودن به دیده شدن جزییاتی مثل؛ اشکال هندسی کوره پزخانه, دیوارهای فرسوده؛ ملحفه ای سفیدی که یادآورکفن است؛ کمک کرد

* من برای سیاه و سفید بودن کار دلایل زیادی داشتم. یکی از مهمترین دلایل ام این بود که می خواستم رنگ را از زندگی شخصیت ها بگیرم، چرا که احساس می کردم در زندگی کارگردان رنگی وجود ندارد.

- و تا اندازه ای هم تاثیرپذیری از سینمای بلاتر بود؟

*درسته.

- و چقدر خواستید به واسطه ی سیاه و سفید بودن اثر مخاطب را به دهه ی پنجاه ببرید؟ یا با تاکید به اینکه فیلم در زمان گذشته اتفاق افتاده خواستید از انگ سیاه نمایی جامعه ی کنونی دور بمانید؟

  • ببیند مسئله کارگرها و استفاده انسانی از انسان ضعیف تر مسئله ای به قدمت تاریخ بشریت است. یعنی زمان مشخصی نمی توان برای آن قائل شد. برای همین ربطی به الان و ... ندارد.

dastekhamosh (1).jpeg

-و در جایی کارگر هم به این نتیجه می رسد که دیگر نباشد. مثل لطف الله که تصمیم سخت و غیر قابل انتظاری گرفت...

  • بله و این تصمیم تنها صرف مشکلات ناشی از سرمایه داری و بی پولی نبود. لطف الله را عشق از پا در آورد. او در این سیستم به پوچی رسید. لطف الله وجدان هر آدمی می تواند باشد که شب با خودش کلنجار می رود که فردا صبح کارهای متعددی می کند. ولی در یک سیستم تکراری گرفتار می شود و روزگارش به تکرار می افتد.

- و این تکرار را شما در فیلم و با استفاده از دوربین در نقش راوی به رخ کشیدید.

* زمانی که به فرم روایت قصه فکر کردم؛ اصلی ترین چیزی که در ذهنم بود، تکرار در زندگی آدم ها بود. به همین دلیل ما در فرم و ساختار هم این اصل را رعایت کردیم. یعنی نود درصد پلان های ما از یک دایره پیروی می کنند. پلان از یک جایی شروع میشود و دوربین در جایی نزدیک به همان نقطه شروع می ایستد. و این چرخش به فرم روایی و بصری کمک می کند تا مخاطب بیشتر با داستان و کاراکترها درگیر شود.

- دشت خاموش در کنار استقبال خوبی که از طرف مخاطبان و منتقدان سینمای ایران داشته، در کشورهای مختلف و جشنواره های متعددی اکران شد که نتیجه ی آن جوایز متعددی بود. در حین نگارش وساخت دشت خاموش رویکردتان جذب مخاطب عام و داخلی بود یا دیده شدن در جشنواره های خارجی؟

* ببنید اصولی که من در آثارم رعایت کرده ام این است که قصه را فدای فرم نکرده ام . قصه در آثار من خیلی پررنگ وجود دارد. شاید قصه های عرفی که در سریال ها و فیلم های سینمای بدنه وجود دارد، در آثار من وجود نداشته باشد ولی قصه به شکل کامل روایت می شود. اجازه بدهید راحت صحبت کنم ؛در آثار من نباید توقع فیلم هندی داشته باشیم. ولی نظر مخاطب عام برای من خیلی مهم بود.

-البته مخاطب عام هم تعریف متفاوتی از سال های گذشته دارد. این روزها مخاطب عام هم به دنبال فرم و محتوای حرفه ای است.

  • کاملا درست است. سطح توقع مخاطب عام تغییر کرده است. و به گونه ای مخاطب عام، محدوده ی گسترده تری را در بر می گیرد. بخش زیادی از مخاطبان عام گذشته؛ مخاطب جدی و خاص سینما شده اند. اعتراف می کنم علاقمندان به سینمای ما خیلی جدی تر از کشورهایی است که تا کنون سفر کرده ام و در کنارشان دشت خاموش را دیده ام. مخاطبان سینمای ما؛ جدی تر وعمیق تر این هنر را دنبال می کنند.

dastekhamosh (3).jpg

-جالب ترین واکنشی که مخاطبان کشورهای دیگر نسبت به دشت خاموش داشتند چه بود؟

* درگیری بیش از اندازه شان با کارکترها برای من خیلی جالب بود. تا حدی که فکر می کردند بازیگران ما واقعا کارگران کوره پزخانه هستند. و زمانی که با واقعیت روبرو می شدند احساس خوشحالی می کردند که این ها بازیگر هستند و شرایط بدی ندارند.

- خودتان فکر می کنید مهمترین عامل استقبال از دشت خاموش چه بود؟

شخصا معتقدم مهمترین دلیل دشت خاموش در جشنواره های خارجی این است که صحبت از کرامت انسانی یا همان حقوق بشر را پیش می کشد. بحثی که به نظر من جهان شمول است و به یک جغرافیای خاصی تعلق ندارد.چرا که در همه جهان موضوع کارگر و کارفرما و ارتباط سرمایه دار با جامعه وجود دارد.

- پیش از این، در گفت و گویی اشاره کردید که نمی خواهید از بازیگر چهره در آثارتان استفاده کنید ولی با انتخاب باران کوثری تا اندازه ای حرف خود را نقض کردید؟

*من اعتقادی به این ندارم که بازیگر سوپراستار می تواند تضمینی برای گیشه و فروش فیلم باشد. ولی این بدان معنا نیست که من نمی خواهم از بازیگر چهره استفاده کنم. بازیگر از نظر من کسی است که توانمندی ایفای نقشی که نوشته ای را داشته باشد. این می تواند بازیگری باشد که سال ها تئاتر کار کرده و چهره اش تا به حال دیده نشده است.

من هم برای فیلم جدیدم تصمیم گرفتم تا بازیگران توانمندی که به نقش نزدیک باشند را انتخاب کنم. یکی از نقش های ما خانمی سی ساله است.من هم تمام خانم هایی که به این سن نزدیک بودند را مرور کردم و در نهایت به باران کوثری رسیدم. و الان که خروجی کار را در مرحله تدوین می بینیم رضایت کامل دارم.

- در ادامه قرار است احمد بهرامی در آثارش تغییر نگاهی داشته باشد. یعنی رنگ به سینمایتان می آید؟

*فعلا خیر. اما واقعا چیزی بعید نیست.هر وقت این سه گانه من تمام شد شاید تغییری در آثار بعدی ام ایجاد کنم.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید