سه شنبه, 28 دی 1400 02:49

چهلمین جشنواره فیلم فجر؛ باز هم خانه بر دوش | بفرمایید بازار موبایل به صرفِ دورهمی‌های فودکورتی!

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(5 رای‌ها)
چهلمین جشنواره فیلم فجر؛ باز هم خانه بر دوش | بفرمایید بازار موبایل به صرفِ دورهمی‌های فودکورتی! چهلمین جشنواره فیلم فجر؛ باز هم خانه بر دوش | بفرمایید بازار موبایل به صرفِ دورهمی‌های فودکورتی!

ریحانه محمودی / سی و یک نما_ چهل سالگی! چه سن مهمی، چه عددِ معناداری. ناخودآگاه، ثبات و صلابت را به یاد می‌آورد و پختگی و تکلیف‌هایی که دیگر تا الان حتماً معلوم شده‌اند؛ همه‌ی این‌ها می‌تواند در مورد چهل سالگی صدق کند ولی مطلقاً نه در مورد چهل سالگیِ «جشنواره فیلم فجر» که با وجودِ پشتوانه‌ و حمایتِ دولت‌ها و بودجه‌های تخصیص یافته و امتحان کردنِ مدیرانِ گوناگون و نیروهای رنگ به رنگ‌شان، هنوز که هنوز است در حدِّ یک محلِ ثابت هم برای برگزاری‌اش جایی پیدا نشده در این شهر!

جشنواره فیلم فجر در چهل سالگیِ خود مثلِ بسیاری از ما، همچنان اجاره‌نشین و خانه به دوش است. از این پردیس به آن سالن از این محله به آن منطقه. حالا هم که سر از پاساژی در جمهوری درآورده است و احتمالاً برای سال بعد تیمچه‌ی زیرِ بازارچه را زیر چشم دارد!

اصلاً با همین پرسشِ ساده آغاز کنیم که با وجودِ تعدادِ رو به فزونیِ پردیس‌های سینمایی و سالن‌های همایش و اجتماعات و... چرا هنوز هیچ محلِ ثابتی برای برگزاریِ جشنواره فیلم فجرِ چهل ساله‌مان/ تان وجود ندارد؟!

یک نفر داوطلبِ مطّلع بگوید چه‌طور می‌شود که مهم‌ترین رویدادِ ملی/ بین‌المللیِ سینمایی کشور هنوز بی‌‌خانمان است؟!

گاه می‌شنویم شهرداری تهران برج میلادِ «خودش» را دلش خواسته و گران کرده، گاه می‌شنویم پردیس ملت گفته پارکینگ‌هایش را لازم دارد و اصلاً اگر میلاد آن قَدَر چرا من این قَدَر؟! و...

به این ترتیب است که جشنواره فیلم فجر، چهل ساله می‌شود و در میهنِ خود از نهاد دولتی گرفته تا خصوصی، هیچ کس او را صاحب نه حتی میزبان هم نیست!

چه کنیم جز این‌که بگذریم و برسیم به امسال‌ و این انتخابِ بی‌مثال؛ برپاییِ جشنواره فیلم فجر در مال!

بله! انتخاب پردیس سینمایی چارسو یا بهتر بگوییم بازار موبایل چارسو و فودکورت‌ِ شلوغ و معروف‌اش، که چند سالن سینما هم به آن تحمیل شده به عنوان محلِ اصلی جشنواره فیلم فجر، از آن تصمیم‌های عجیب و غیر کارشناسی بوده که سکوت‌پیشه‌گی و چشم بستن روی آن، خود توهینی مکرّر در حقِ اهالی فرهنگ و رسانه است. تصمیمی منفعت‌طلبانه که حاصل‌اش جز یک ژستِ نا‌موزون با تابلویِ «ارزان قیمت برگزار کردنِ مهم‌ترین رویداد سینمایی کشور» برای مسئولانِ آن نیست.

رویدادی که یک سالِ سینمایی کشور را رقم می‌زند و گویا قرار است به جولانگاهی برای خودنمایی‌های جریانی خاص بدل شود که سطحی بودنِ تغییر و تحولاتش از همین جایگزینیِ ساده‌انگارانه‌ی نامِ «خانه» به جای «کاخ» و «فرش فیروزه‌ای» به جای «فرش قرمز»؛ توی ذوق می‌زند.

انتخاب چارسو به قدرِ خودش غیر قابل توجیه بود که نام سینما فلسطین نیز به عنوان یار کمکیِ چارسو اعلام شد؛ سینمایی که به گفته‌ی دبیر جشنواره قرار است نیازهای منتقدان و بخش دیگری از اهالی رسانه و مهمانان را پاسخ دهد؛ همان کوری عصاکشِ کورِ دگر شودِ خودمان!

البته که اساساً این ایجادِ دو دستگی میان اصحاب رسانه و سینما که بدعتی نوظهور بوده، به خودیِ خود محل نقد و پرسش است که پرداختن به آن در این مجال، نمی‌گنجد.

طرحِ کاملِ ترافیک در محدوده‌ی هر دو سینمای اعلام شده تنها یکی از چندین مشکلِ جدی و بحث‌برانگیزِ این انتخاب‌هاست. از عدمِ مناسب‌سازیِ هر دو سینما برای کهنسالان و توان‌یابان نباید بی‌توجه عبور کرد. همین که برای رسیدنِ به سالن سینما ناچار به گشت و گذارِ اجباری در یک پاساژِ موبایل فروشی با پله برقی باشید یعنی فاتحه‌ی این به اصطلاح «بهار سینما» را از سالِ پیش هم بلندتر ختم بفرمایید!

اصلاً با چه منطقی مکانی عمومی که در شرایط عادی نیز با ازدحامِ مردم رو به رو است باید به عنوانِ خانه‌ی اصلی جشنواره فیلم فجر معرفی شود؟ یعنی این احتمالِ تجمع و شلوغیِ خارج از کنترل، توسطِ هوادارانِ ستاره‌های سینما نیز برای آقایان، مسجّل نشده بوده؟!

هنگامِ تصمیم‌گیری برای انتخابِ محلِ برگزاریِ جشنواره فیلم فجر، پشتِ آن درهای بسته‌ و در ذهنِ برگزار کنندگان چه گذشته که پاساژ چارسو و سینمای مهجورِ فلسطین جایِ مرکز همایش‌های برج میلاد و پردیس سینمایی ملت را می‌گیرد؟! دو مجموعه‌ی استاندارد و آشنا که اساسِ بنا شدن‌شان برگزاری چنین جشنواره‌هایی بوده است(از پسِ پرده همان بِه که ندانیم)

در دوره‌هایِ انگشت‌شماری از جشنواره‌‌های پیشین، از اهالی رسانه برای انتخاب محلِ برگزاری جشنواره نظرسنجی‌ای صورت می‌گرفت که فارغ از نمادین بودن یا مؤثر بودنِ آن آراء، دست‌کم حسِ ارزشمندی و احترام از سوی برگزارکنندگان، به اصحاب رسانه القا می‌شد. همچنین در اکثرِ قریب به اتفاق دوره‌های قبل، طیِ اعلامی رسمی و گسترده، زمانِ مشخصی برای نشست خبری و قرعه‌کشی اسامی فیلم‌ها، تعیین می‌شد که رسانه‌ها، فرصتِ کافی برای ثبت ‌نام و حضور در این نشست را به منظورِ پوشش خبری مناسب داشتند. امّا امسال تنها از یک روز قبل و آن هم بدونِ خبر رسانیِ به هنگام و به میزان، اعلام شد که روز بعد، قرعه کشی نمایش فیلم‌ها در موزه‌ی سینما برپا می‌شود و تمام. نه خبری از اطلاع‌رسانیِ درست و حرفه‌ای به اصحاب رسانه هست نه نشانی از توجه و احترامی که لااقل شمایلی از تعامل را به ذهن، متبادر کند.

شاید هم این جشنواره از آن جشنواره‌هایی باشد که چندان هم مایل نیست زیر ذره‌بینِ رسانه‌ها قرار بگیرد و رصد شود و منصفانه نیز قضاوت...

دیگر نمی‌دانیم نایابیِ آداب و ذوق و سلیقه را نقد کنیم یا غلط دریافتنِ دغدغه‌ها و مطالبات را؟!

آخر این مطالبه‌ی همیشگیِ مردم، مبنی بر جلوگیری از سرازیر شدنِ بیت‌المال به بهانه‌ی جشنواره فیلم فجر، در جیب این و آن و غیر، چرا باید به حقیر کردنِ این جشنواره‌ و اهالیِ هنر و رسانه، تعبیر شود؟!

کدام ارزانی‌ای بی‌علت بوده است؟

پیداست که چارسو کمترین هزینه را برای برگزاری جشنواره دریافت می‌کند اما با زیرکیِ تمام از کنارِ جشنواره چندین و چند برابر منتفع خواهد شد. از فروشگاه‌هایش که پاخورشان بیشتر می‌شود تا رستوران‌های فود‌کورت‌اش که با حضورِ جمعیتی مضاعف حالا باید به هوای مهمان‌های تازه وارد، آبِ آبگوشت را دو سه کاسه بیشتر کند و نان در روغن بیاندازد!

هر چند در فرهنگِ مدیریتی ما، «تجدید‌نظر» و بازگشتن از راهِ غلط، رسم نیست؛ ولی ما به رسمِ رسالت‌مان، مطالبه‌گرِ تصحیح این گزینه‌‌های نادرست هستیم.

چهل سالگی‌ات مبارک! فجرِ بی‌خانه.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید