سی و یک نما - در اواسط دهه 90، پسری نابغه وارد سینمای آمریکا شد. منتقدان و طرفداران مدتها تلاش کرده اند تا او را طبقه بندی کنند و بر روی آثار او برچسب بزنند، اما او به عنوان فیلمساز نشان داد که نباید به هیچ ژانری محدود شود. پل توماس اندرسون به معنای واقعی کلمه نویسنده است. نابغه ای تمام عیار که فیلمنامه های خود را می نویسد، و حتی مدیر فیلمبرداری فیلم هایش می شود و با تسلط فیلمسازی می کند.
سی و یک نما – ملوین ون پیبلز، کارگردان پیشگام سینمای سیاهپوستان و پدر ماریو ون پیبلز بازیگر و کارگردان، در سن در ۸۹ سالگی از دینا رفت.
فیلم «Sweet Sweetback» یک فیلم پیشگامانه در کارنامه ملوین ون پیبلز بود. ون پیبلز تهیه کنندگی مالی این فیلم را به صورت مستقل انجام داد و راه را برای یک اکوسیستم کامل از سینمای مستقل هموار کرد. از آنجا که او نمی توانست یک کمپین بازاریابی سنتی ایجاد کند، از آلبوم موسیقی متن فیلم برای اطلاعرسانی و تبلیغات فیلم کمک گرفت. از همه مهمتر اینکه او ثابت کرد که فیلمهای فیلمسازان سیاهپوست در مورد زندگی سیاهپوستان در آمریکا می تواند تلاشی سودآور باشد و انفجار «سینمای تجاری سیاهان» در دهه 1970 را پیش بینی کند.
ماریو ون پیبلز با انتشار بیانیه ای در مجموعه کرایتریون گفت: "پدر می دانست که تصاویر سیاه اهمیت دارد. اگر یک عکس بیانگر هزار کلمه باشد، ببینید ارزش یک فیلم چقدر است؟ ما می خواهیم موفقیت خودمان را به چشم ببینیم، بنابراین باید خودمان را آزاد ببینیم. رهایی واقعی به معنای تقلید از ذهنیت استعمارگر نیست. این به معنای قدردانی از قدرت، زیبایی و ارتباط متقابل همه مردم بود."
فیلم سینمایی « Sweet Sweetback» این هفته در جشنواره فیلم نیویورک به مناسبت پنجاهمین سالگردش نمایش داده می شود. مجموعه کرایتریون از ملوین با این تعبیر یاد کرده است: "وی در کار بی نظیری که با نوآوری بی وقفه، کنجکاوی بی حد و مرز و همدلی معنوی متمایز و همراه بود، با فیلم ها، رمان ها، نمایشنامه ها و موسیقی اش، آثاری ماندگار در چشم انداز فرهنگی بین المللی به جا گذاشت."
از جمله کسانی که به ملوین ون پیبلز ادای احترام کردند، بری جنکینز کارگردان مشهور بود که نوشت: "او از هر ثانیه فریم لعنتی حداکثر استفاده را کرد و من آخرین باری که او را دیدم مربوط به سالها پیش بود، در آن شب چهره اش کاملاً درخشان و پرتلالو بود. او مردی کاملاً زنده بود."
وارینگتون هادلین، بنیانگذار بنیاد فیلمسازان سیاه گفت: "او به عنوان پدرخوانده سینمای سیاه، الهام بخش و تاثیرگذارترین فرد برای ادامه کار هنری و نژادی در جامعه ای بود که ما در آن متولد شده ایم. او به احتمال زیاد این شور و شوق را در زندگی بعدی اش نیز ادامه می دهد."
سی و یک نما - ماریو کاموس کارگردان اسپانیایی برنده جایزه خرس طلایی برلین در ۸۶ سالگی درگذشت. ماریو کاموس کارگردان مشهور اسپانیایی که یکی از فیلم هایش به نام «کندو» با موضوع پیامد جنگ داخلی اسپانیا بین سال های ۳۹-۱۹۳۶ جایزه خرس طلایی برلین را کسب کرد، روز شنبه ۱۸ سپتامبر در ۸۶ سالگی درگذشت.
سی و یک نما – دیوید فينچر کارش را به عنوان کارگردان موزيک ويدئو شروع کرد و براي خوانندگان بزرگ دنيا کليپهايي ساخت که به شدت مورد تحسين و استقبال قرار گرفتند. حالا و بعد از سی و هفت سال که از ساخت اولين موزيک ويديوش گذشته فينچر نه تنها تبديل به يکي از تحسينشدهترين فيلمسازان به خصوص از نظر کارگرداني و بصري شده است، که ماهرترين کارگردان امروز در زمينه ساخت تريلرهاي تعليقدار است. وسواساش به عنوان يک کارگردان (مشهور است که برداشتهاي زيادي ميگيرد تا راضي شود) در فيلمهايش جريان پيدا ميکنند. بيشتر فيلمهايش منظم هستند و اسلوب خاصي دارند.
سی و یک نما – رابرت ردفورد در طول تمامی سال هایی که به عنوان بازیگر هنرنمایی کرده است همواره توانسته تماشاگران را با بازی خیره کننده خود مسحور نماید. رابرت ردفورد، موسس و پایه گذار فستیوال فیلم ساندنس، زاده لس آنجلس و بزرگ شده سنتا مونیکاست. او اکنون در پارک سیتی، یوتا زندگی می کند. ردفورد در اوج شهرت، در فیلم های موفقی حضور یافت و آنها را کارگردانی کرد، حتی به خاطر موفقیت خود جایزه اسکار بهترین کارگردانی را دریافت کرد.
سی و یک نما – امروز کریستوفر نولان پنجاه و یک ساله میشود، به این بهانه چند تصویر از پشت صحنهی فیلمهای کریستوفر نولان را در سی و یک نما ببینید.
سی و یک نما - ریچارد دانر، کارگردان و تهیهکننده مشهور هالیوودی و خالق برخی از بزرگترین فیلمهای سینمایی دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ از جمله «سوپرمن» و «گونیز» روز دوشنبه در سن ۹۱ سالگی از دنیا رفت.
سی و یک نما - کوئنتین تارانتینو در برنامه «پخش زنده با بیل ماهر» که درباره انتشار نسخه رمان «روزی روزگاری در هالیوود» بود، از زمان بازنشستگی اش گفت. او تاکید کرد که بعد از ساخت فیلم بعدی اش که دهمین اثرش خواهد بود، دیگر فیلمی نخواهد ساخت.
هما گویا | سی و یک نما - اوایل دههی پنجاه بود و همهی خانهها تلویزیون نداشت. این کالای لوکس داشت سری توی سرها باز میکرد اما بعضیها یا ضرورت و توان خریدنش را نداشتند و بعصیهای دیگر (به خصوص در شهرستانها) داشتن این جعبه جادویی را معصیت میدانستند و برخی دیگر حرام و ضد دین و شریعت.
در همان سالها بود که یک نویسنده، کارگردان و بازیگر شخصیتی خلق کرد که نه ریخت و قیافه ای داشت و نه کار و کاسبی درست و درمانی اما عاشق دختر کوچک یک خانواده با هفت دختر دم بخت شده بود. دخترهایی که باید به ترتیب سن به خانهی بخت میرفتند تا (مرادبرقی) در سریال خانه به دوش به محبوبه خانوم برسد.
این سریال شد محبوب همه تا جایی که پزی میدادند خانههای آنتن دار و دوشنبه شبها چایی میگذاشتند و همسایهها و فامیل نزدیک دور هم جمع میشدند و خانه به دوش میدیدند.
بعضیها هم یواشکی میرفتند خانه همسایه که آقای خانه نفهمد. یک بار یکی از خبرهای جالب صفحهی حوادث مجله جوانان این بود که دزدی یکی از همین دوشنبهها، زاغ سیاه مرادبرقی را چوب زد و خانهای را خالی کرد و یه یادداشت هم به جا گذاشت: " ما به مرادمان رسیدیم، ایشالا تو هم به محبوبه برسی".
هر چه بود دوشنبه شبها خیابانها خلوت خلوت میشد و بعضی از خانهها هم خلوت.
هماگویا | سی و یک نما - شانزده سالی از آن زمان می گذرد. روزنامه ی شرق توقیف شده بود و ما کوچ کرده بودیم به روزنامه اعتماد و من با وجود اینکه می دانستم گفتگو با مرضیه برومند نکته سنج بسیار دشوار است اما از او دعوت به هم کلامی کردم و بعد از مدتی پدیرفت و چه ساعات خوشی بود گپ زدن با او در خانه اش.