این روزها نوشتن و ساختن فیلم و سریال کمدی بسیار سخت شده است چرا که مبنای طنز و کمدی اغراق در دغدغه های اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و حتی رفتاری است که مسلما سیاست نیزمی تواند بهترین بسترسازی در این زمینه باشد که برای کمدی و طنز ایرانی در هر شاخه ای، این روزها خط قرمز محسوب می شود.
کمدی درست و استاندارد، در حقیقت نوعی کاریکاتور نمایشی است که وجه سرگرم کننده ی آن در اولویت دوم قرار می گیرد و یقینا بر خلاف نامش، جدی ترین ژانر محسوب می شود. اما حالا آنچنان زندگی هایمان به اوج اغراق رسیده که سقفی برای بالابردن و درشت نمایی وجود ندارد و هر چیزی که تا دهه ی گذشته می توانستیم به آن بخندیم، حالا باید با آن زار بزنیم.
«هیولا» آمد!! سریالی که بسیار انتظارش را می کشیدیم.شاید می خواستیم دوباره خاطره بازی کنیم با روزهایی که مهران مدیری و پیمان قاسم خانی شب هایمان را می ساختند و حالا هم منتظریم که چنین شود.
موضوع سریال هیولا درباره خانواده ای است که از زمان "احمدشاه" تا حالا می خواهند شریف باشند و شریف بمانند. درست مثل نام خانوادگی شان و اسم کوچه ای که در آن زندگی می کنند: «شرافت».
اما انگار شریف ماندن این روزها خیلی سخت شده است. نه تنها به دلیل مشکلات اقتصادی، بلکه به دلیل پیدا شدن نسل جدیدی از شرافت که از پدر به جای شریف بودن، آسایش و رفاه می خواهند. نسل دهه ی هشتاد واز آن معترض تر دهه ی نود. (گفتم "نود"، حالم دگرگون شد. انگار شرطی شده ام نسبت به این عدد که فقط "فردوسی پور" را جلوی چشمم می آورد).
با هیولا، مهران مدیری و پیمان قاسمخانی همه ی گذشته ی حرفه ای خود را که با هم داشتند، یک جا کوبیده اند و از نو ساخته اند. از گروه بازیگری تا نوع روایت. از همین یک قسمت اول که درحقیقت معارفه ای است برای همه ی سریال ها، می توان تفاوت را دید. اما گروه عریض و طویل بازیگران برجسته ی سینما، تئاتر و تلویزیون این نوید را به ما می دهد که با قصه ای تو در تو و مملو از خرده پیرنگ و شخصیت پردازی مواجه خواهیم بود که از همین امروز به شخصه منتظر دوشنبه ی آینده هستم.
فرهاد اصلانی و گوهر خیراندیش و شبنم مقدمی، شیلا خداداد، سیما تیرانداز، محمد بحرانی، نیما شعبان نژاد، میرطاهر مظلومی، فرزین محدث، افشین زی نوری، عزت الله مهرآوران و ... تعدادی از بازیگران خوب این سریال هستند.
خلاصه داستان هیولا به روایت رسانه ها:
معلم ساده و با شرافتی که به زندگی خود قانع است و چشمداشت زیادی به مال دنیا ندارد، اما ناخواسته در مسیری قرار میگیرد که زندگی اش تغییر میکند و وارد جریان اختلاس و کلاهبرداری میشود. او به شکل غیرمنتظرهای صاحب مال و منال و ثروت بادآوردهای شده و از شخصیت قبلی خود فاصله میگیرد.
و.... سریال «سال های دور از خانه»
در آخرین روز از اولین ماه سال، سریال «سالهای دور از خانه» به کارگردانی «مجید صالحی» هم به شبکه نمایش خانگی پیوست. این دو سریال طنز تقریبا همزمان با هم به بازار آمده اند که به نظرم اتفاق خوبی برای سریال مجید صالحی نیست، به رغم اینکه دقیقا "هیولا" و "سال های دوراز خانه" در دو شاخه کاملا متفاوت از کمدی قرار دارند و به نوعی مخاطب هایشان هم می تواند از هم تفکیک شده باشند اما در کنار هیولایی چون مهران مدیری در زمینه ی سریال طنز، جلوه گری دشوار است و خواه ناخواه با هم مقایسه می شوند.
محمد حسین قاسمی که انگار با تهیه کنندگی فیلم های خوب اما تلخ همسرش نرگس آبیار، به خصوص « وقتی که ماه کامل شد»، نیاز به هوای تازه ای داشت تا نفسی چاق کند به سراغ یک سریال طنز در شبکه نمایش خانگی رفته است. سریالی که مجید صالحی کارگردانی کرده که در زمینه ی "سریال طنز" به اندازه ی کافی تجربه و تبحر دارد، اما اینکه بخواهیم " احمد مهرانفر" و شخصی که به نظر از نزدیکان تهیه کننده می آید را به عنوان نویسنده ببینیم، موجب می شود تا بدون پیشداوری، منتظرادامه این مجموعه باشیم.
قسمت اول این سریال چندان رضایتبخش نبود اما با ورود "هادی کاظمی" و "آزیتا حاجیان" و همچنین استادی "علیرضا استادی" ، احمد مهرانفر هم در نقش آفرینی به خود آمده ومسلط شده است و به نظر می رسد که سریال از قسمت دوم روی دور می افتد و چقدرخوب که می توانیم از بازی بازیگر برجسته ای چون "گیتی قاسمی" لذت ببریم .
سگی به نام لوسی زندگی "خنجری"(احمد مهرانفر) را آنچنان تحت الشعاع قرار می دهد که به مدت چهار سال کارتن خواب می شود و حالا خانم طالبی، زنی میانسال و بسیار پولدار(آزیتا حاجیان) ادعا می کند که صاحب این سگ است . سگی که "پشمک" نام دارد و تنها یادگار دختر از دست رفته ی اوست. به این ترتیب پای صولت خنجری که پیش از این در سریال شاهگوش می شناختیم به همراه "زهره" (هادی کاظمی) به زندگی این زن باز می شود و به نوعی زندگیش را تغییر می دهد.
سالهای دور از خانه سریالی برای شبکه نمایش خانگی است که مجید صالحی کارگردانی و محمدحسین قاسمی تهیه کنندگی آن را برعهده دارد. این سریال نخستین اسپین آف(استفاده از کارآکترهای یک اثر در اثری دیگر) در ایران است که از سریال موفق شاهگوش ساخته داوود میرباقری وام می گیردو هادی کاظمی و احمد مهرانفر دو شخصیت اصلی این سریال کمدی نمایش خانگی هستند که از شاهگوش به سال های دور از خانه آمده اند.
آنچه در رسانه ها به عنوان شناسنامه ی «سال های دور از خانه» آمده است:
داستان این مجموعه طنز ۱۵۱۲ روز پس از اتفاقات سریال شاهگوش است. یکی از شخصیتهای سریال شاهگوش سرکار خنجری (با بازی احمد مهرانفر) بود که در کلانتری آن محل مشغول به گذراندن خدمت سربازی خودش بود. یکی از متهمینی که به کلانتری آورده شد خانم جوانی به نام الیزابت بود که یک سگ به نام لوسی داشت. خنجری عاشق الیزابت می شود و در زمانی که الیزابت در بازداشت بود، یک سگ را اشتباهاً به جای لوسی برمیدارد و به الیزابت میدهد. الیزابت که میفهمد سگ مال او نیست، برای ناراحت نشدن خنجری به بهانه پارک کردن خودرویش از کلانتری خارج میشود و حالا ۱۵۱۲ روز از آن ایام میگذرد و هنوز الیزابت برنگشته است.
اما آقای خنجری همچنان به دنبال الیزابت است که روزی او را یافته و با او ازدواج کند اما در این مدت که در تهران به دنبال الیزابت است روزگار سختی را میگذراند و شبها شهر بازی میخوابد تا اینکه گویی ستاره اقبال او نمایان میشود و …