نمایش موارد بر اساس برچسب: هما گویا

هما گویا / سی و یک نما – پروانه (طناز طباطبایی)، پریشان از کوچه و خیابان می گذرد، از لا به لای ماشین ها عبور می کند و هراسان به مردم و گوشی های موبایلشان می نگرد. انگار همه دارند یک فیلم را می بینند و به اشتراک می گذارند. او از آدم ها می ترسد و از گوشی هایشان بیشتر.

منتشرشده در سینمای ایران

می خوام برم دماوند / خوش اومده میناوند

مهرداد میناوند یکی از ۲۲ بازیکن تکرار نشدنی تیم ملی "آن سال ها" امشب درگذشت. میناوندی که زندگی پر فراز و نشیبی داشت و سرنوشت با او هم، کم بازی نکرده بود. میناوند دوست داشتنی که هنوز هم بلد بود برای زندگی "کری" بخواند. هنوز کودک درونش می توانست رفقا را به نشاط بیاورد و هنوز و همین امشب "در سر شوری داشت" اما... 

خاطره ها آزارم می دهد. اتوبوسی که بچه های تیم ملی را به ورزشگاه می آورد و میناوندی که آواز می خواند. بچه هایی که دست می زدند بی تکلف.

و ...طرفدارهایی می خواندند: " می خوایم بریم دماوند/ خوش اومده میناوند

مهرداد جان! تو حتی فوتبال دستی هم خوب بازی می کردی، یادمه. تو مبارزه را بلد بودی. دویدن را، اما این لعنتی حریف نامردی بود 

دویدن بس است که دیگر رسیدی

آرام بخواب رفیق

هما گویا / سی و یک نما

منتشرشده در گوناگون

هما گویا /سی و یک نما – هومن سیدی به یقین یک نابغه است. البته بیشتر در کارگردانی تا فیلمنامه نویسی. با دیدن قسمت چهارم از سریال قورباغه با خودم فکر می‌کردم که ما هم در سینمای ایران نیاز به تارانتینو یا اسکورسیزی در اشل کوچکتر داریم و شاید هومن سیدی همانی باشد که دنبالش بودیم. اما کم کم حسم این بود که سیدی شوخی شوخی به قورباغه‌ها سنگ می‌زند و قورباغه‌ها جدی جدی می‌میرند.

منتشرشده در سینمای ایران

هما گویا/ سی و یک نما – مینی سریال تباهی یا به بیان بهتر فروپاشی با بازی تحسین شده‌ی نیکول کیدمن و هیو گرانت این روزها رکورد بازدید "بازی تاج و تخت" را هم کنار زده و همه‌ی نقدهای مثبت این سریال به فیلمنامه بسیار پرتعلیق و قدرتمند آن، کارگردانی خوب و بازی فوق العاده نیکول کیدمن و هیوگرانت معطوف می‌‌شود. به داستانی روانشناسانه و جنایی/معمایی و البته دادگاهی که حتی یک لحظه بیننده را رها نمی‌کند. اما انگار کسی قرار نیست به بازی خوب پسر نوجوان خانواده اشاره کند و اینکه تباهی و فروپاشی اصلا در برگیرنده دو کودک و نوجوانی است که در اوج شکل گیری شخصیتشان با بحرانی جبران ناپذیر رو به رو شده اند. کودکی که در آتلیه‌ی مادرش با جسد او که صورتش کاملا له شده مواجه می‌شود و نوجوانی که حالا پدرش را که الگوی او به عنوان یک مرد موفق است در قالب یک قاتل می‌بیند. و در ادامه می‌بینیم که پدر او نیز دستخوش فروپاشی روحی است که در نوجوانی زندگی وی را از نظر روانی تباه کرده است.

منتشرشده در سینمای جهان

هما گویا / سی و یک نما – هنوز در شوک مرگ استاد پرویز پورحسینی بودم که سریالی با عنوان "بیگانه‌ای با من است" روی آنتن شبکه دو سیما رفت. سریالی که لازم نبود تا تیتراژ را مرور کنم که بفهمم امضای "احمد امینی" را دارد. نوع نگاهش را در انتخاب سوژه و کارگردانی از سال‌های دور می‌شناختم. به پانزده سال پیش رجوع کردم. به سریال "اولین شب آرامش" که به بهانه‌ی آن یک گفتگوی مفصل در روزنامه‌ی شرق داشتم که تیتر یک شد و بسیار پر خواننده. گفتگویی با عوامل این سریال.

منتشرشده در تلویزیون

هما گویا / سی و یک نما - چهار سال پیش بود و جشن انجمن منتقدین. همان جشنی که کلیپی از پیشکسوتان سینمای ایران پخش و چند بار به بازی های عزت الله انتظامی اشاره شده بود و نامی و تصویری از جمشید مشایخی نبود و ایشان با آن ظاهر تکیده و نحیف که بیماری اش را فریاد میزد به روی صحنه رفت و اعتراض کرد به اینکه چرا باید به پیشکسوتان بازیگری چنین توهین شود و چرا کلا باید به یک بازیگر لقب " آقای بازیگر" داد.

منتشرشده در سینمای ایران

هما گویا / سی و یک نما– در فیلم های اقتباسی، معمولا کدها، بیشتر از طریق دیالوگ و کلمات به مخاطب داده می شود تا از طریق تصویر و این خصوصیت ارجحیت کلام بر قاب در این گونه فیلم هاست. در"تو باید می رفتی" هم کلید معما در لا به لای گفتگوها نهفته است. درست مثل گفتگوی پدر با دختر خردسالش است که در طول سفراز او می پرسد که آیا پس از مرگ، همه به بهشت می رویم؟ و پدر که در مدرسه ی کاتولیک ها درس خوانده، پاسخ قانع کننده ای برای این سوال ندارد.

منتشرشده در سینمای جهان

هما گویا / سی و یک نما - وقتی تلویزیون را برای دیدن این بازی فوتبال روشن کردم، شوکه شدم. فکر می کردم خدای نکرده اتفاق جانی برای یکی از بازیکن ها یا کادر فنی تیم پرسپولیس افتاده، اما با شتیدن صدای عیسی آل کثیر و ارتباط زنده ی تلفنی او با برنامه، گرچه بسیار متاسف شدم اما نفس راحتی کشیدم.

منتشرشده در گوناگون

هما گویا / سی و یک نما – مدت هاست که بازیگر با ارزشی به نام "هدیه تهرانی" تبدیل به تیپی شده که به هیچ عنوان نمی خواهد، چه روبه روی دوربین و چه در تصاویررئال از آنچه در سال های اخیر دیده ایم و می بینیم، فاصله بگیرد. حالا چه در حال کمک های انسان دوستانه و به دور از نمایشش، چه در فیلمی چون "روزهای نارنجی" و چه حتی در سریالی تحت عنوان "هم گناه". در حقیقت مدت هاست که به نظر می رسد که این محیط و شخصیت پردازی ها هستند که باید خود را با این "تیپ" هماهنگ کنند تا هدیه تهرانی به عنوان بازیگری که قرار است کارآکتر متفاوتی را از خود ارائه دهد. به بیان بهتر، انگار که نقش با نگاه به کارآکتر او نوشته می شده و یا کارگردان از روی همین تیپ الگو بر می دارد. اما از حق هم نباید گذشت که این تیپ انقدر روی او نشسته و باورپذیر و محکم است که کم کم به آن عادت کرده ایم و از آن لذت می بریم.

منتشرشده در سینمای ایران

هما گویا / سی و یک نما – "محمد کارت" در اولین ساخته ی سینمایی اش بیشترین "آوانتاژ" را به تماشاچی سینما می دهد. تماشاچی که این روزها از دیدن فیلم های سر درگم و بی مفهوم خسته است. کارت حتی بازی را به وقت اضافه هم نمی کشاند. دقیقه ی نود هم گل نمیزند. بازی هم مساوی تمام نمی شود، هر چند برنده ای نداشته و گل به خودی هم زده باشد.

منتشرشده در سینمای ایران
صفحه7 از34